گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۰۵

خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر
بوی قدح از غذای مریم خوشتر
آه سحری ز سینهٔ خماری
از نالهٔ بوسعید و ادهم خوشتر

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر
بوی قدح از غذای مریم خوشتر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که بوی خوش گلابی که در سر خم (محلی برای تهیه نوشیدنی) وجود دارد، از بوی غذای مریم (مریم مقدس) خوش‌تر است. اینجا اشاره به لذت‌ها و زیبایی‌های مادی دارد که در زندگی قابل تجربه‌اند و گوینده به جذابیت‌های دنیوی ارج می‌نهد.
آه سحری ز سینهٔ خماری
از نالهٔ بوسعید و ادهم خوشتر
هوش مصنوعی: در سکوت صبح زود، دل‌نوشته‌ای از درد و اندوه به وجود می‌آید که از ناله‌های بوسعید و ادهم، زیباتر و دل‌انگیزتر است.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۰۵ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ به خوانش علی قلندری
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ به خوانش فاطمه زندی
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ به خوانش داوود ملک زاده

حاشیه ها

1397/02/25 15:04
Mahsa

دوستان میشه نظراتتونو بگین

1397/05/08 23:08
بهروز

سلام دوستان آیا کسی میداند که در این رباعی منظور حکیم از " بوسعید و ادهم چه کسانی هستند؟ ابوسعید ابوالخیر و ........؟

1397/05/09 04:08
بابک چندم

@بهروز،
ابراهیم ادهم...
ولی این رباعی خیلی کشکی است که متعلق به خیام باشد...

1397/06/28 02:08
بهروز

متشکرم بابک، شما ادهم را گفتید آیا در مورد بوسعید هم نظری دارید؟

1397/06/30 09:08
بابک چندم

بهروز جان،
همانی که خودت آوردی: ابوسعید ابولخیر.

1397/06/04 10:09
بهروز

خیلی متشکرم بابک عزیز. البته فاصله زمانی میان دوره ابوسعید ابوالخیر و ابراهیم ادهم حدود 300 ساله و این 2 نفر از دو تیپ و طایفه متفاوت بوده اند. فکر نمیکنم که ابراهیم ادهم دستی در سرودن شعر داشته در حالی که ابوسعید ابوالخیر از شاعران و رباعی سرایان خیلی به نامه که البته بنظر من در حد خیام نیست یعنی تقصیری هم نداره چون هیچکس در حد خیام نیست.

1397/10/29 15:12
حامد

نه بهروز جان . ابراهیم ادهم و ابوسعیدابوالخیر از عرفا بودن و منظور شاعر بودن نیست .

1398/06/25 22:08
علی

خب دیدم دوستان حیرون این رباعی موندن
یه ترجمه ای که به ذهنم من میرسه و خیلی تیپکلیه اینه:
همه ی مصرع ها به ارزش و جایگاه والای می ناب اشاره داره .میگه خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر ..یعنی حتی خشت و گل و خاک کوزه شراب از کاخو ملک پادشاه جمشید یا میتونه هر پادشاه دیگه ای باشه ،جم در اینجا ایهام داره ولی معنی کلی همینه خوشتر وبهتر هست .بوی قدح و شراب از غذای بهشتی! که به مریم فرود آمد خوشتر و دلچسبتر! آه سحری ز سینه خماری؛ مشروب خور ها میدونن بعد از شبی که مست میکنن صبح که میخان پاشن معمولا با آخ و و ناله بیدار میشن یا این میتونه باشه یا اینکه اون آه مستی که خمار سر صبح از نوشیدن شراب میکشه. ..از ناله بوسعیدو و ادهم خوشتر...یعنی این ناله و آه سحری این فرد از آن ناله های عرفانی و زهدانه ی ابوسعید ابوالخیر و ابراهیم ادهم! که هر دو صوفی و آدم متقی و ریاضت طلبی بودن و حتی گرد پیاله شراب هم نمیگشتن. بهتر و خوشتر است

1398/11/01 03:02
حسین ش

علی عزیز ممنون برای تفسیر بسیار عالی

1399/03/10 12:06

خشت سر خُم = آجری که سر کوزه ی شراب میزاشتن در قدیم هست رو میگه که یه چیز بی ارزشی هست میگه همین آجر به از مِلک و مُلک پادشاهان ارزشش بیشتره
الباقی رو هم که دوست عزیز بالایی تشریح کردن دیگه نیازی به توضیح نیست

1399/09/26 08:11
احمد نیکو

بیت اول بدین متن صحیح میباشد
خشت سر خم ز مُلکت جم خوشتر
بوی قدح از غذای مریم خوشتر

1400/06/28 10:08
نریمان

دوستان فاشیست و ناسیونالیست ببخشند که خیام در این‌جا باب طبع عقایدشان سخن نگفته :)

«خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر!»

یک خشت سر خم شراب از تمام گستره ی امپراطوری هخامنشی (و هر امپراطوری یا قدرت دیگری) ارزشمندتر و خوشتر است.

حکیم در این جا دم و دستگاه قدرت و «تمدن» اقتدارطلبان را به سخره می‌گیرد، چنان که در مصرع بعد توهمات متشرعان را. در بیت بعدی هم بساط شامورتی به اصطلاح «عرفا» را کف کوچه می‌پاشد.

شگفتا که با یک تیر سه نشان زده!

زنده باد خیام!

1401/03/25 08:05
احمد نیکو

در سه مصرع از سه رباعی خیام یا منسوب به او به شماره های (105-98-52) کلمه ملکت بکار ر فته است.

1.خشت سرخم ز ملکت جم خوشتر

2.خوشتر بود آن ز ملکت سلطانی

3.وز تخت قباد و ملکت طوس به است

1401/12/01 23:03
حبیب شاکر

سلام بر یاران جان 

درد تو ز درمان طبیبان خوشتر 

بیداد تو از داد رقیبان خوشتر 

سوز جگر آتش عشقت (هجرت)ما را 

از لذت دیدار حبیبان خوشتر 

سپاس از توجه دوستان

 

 

 

1402/02/10 15:05
کامران هیچ

خیام در این چهارپاره لذت پادشاهی ، مذهب و دین و عرفان عرفا را در هم میکوبد

 

الان زیرآب زنها میان متن منو گزارش میزنند ریپورت میشه 

چقدر اینجا آدم پست و حقیر داره

1403/11/31 15:01
آرش دلارام

این رباعی رو می‌شه آینه‌ی تمام‌نمای اندیشه‌های خیام دید. خوش بودن در همین لحظه و با خوشی‌های ساده‌ی همین جهان مادی و خاکی. اصل تفاوت خیام با بقیه‌ی عرفا و شاعران در همین شعر دیده می‌شه که نشون می‌ده خیام نه عارف بوده و نه به فکر دین و مذهب (چنان که می‌گه فارغ بودن ز کفر و دین دین من است) بلکه به فکر لحظه‌ی حال بوده و به فکر همین دنیا و اون رو بزرگ‌ترین سرمایه‌ی یک انسان خردمند می‌دونسته، چون به جز این چیز دیگه‌ای برامون قطعی نیست. تنها این دنیاست که همه با قطعیت می‌دونن وجود داره، پس باید نگرانی‌های بیخود رو کنار بگذاریم و همین امروز رو خوش باشیم.