بخش ۲۳ - حکایت
گویند روزی حکیمی پسر خویش را پند میداد گفت «ای پسر ، اسپ دوست دار و کمان عزیز دار و بیحصار مباش و حصار بیمترس مدار.» گفت «ای پدر ، اسپ و کمان دانستم. حصار و مترس از کجا؟» گفت « حصار، مبارزست و مترس زره » یعنی بیزره مباش تا توانی.
بخش ۲۲ - حکایت: گویند بهرام گور روزی پیش نعمان منذر ایستاده بود که پروردگار او بود، بیک کمان دو تیر انداخت و دو مرغ را بدان دو تیر از هوا فرود آورد، نعمان گفت ای پسر تا جهان بوده است نه چون تو تیر انداز بود و نه تا جهان باشد خواهد بود،بخش ۲۴ - حکایت: سیف ذی یزن گوید که آن وقت که سپهسالار ایرانی را بفرستاد انوشینروان، و او ابرهه صباح را به تیر زد، و از اشتر فرود انداخت گفت « تعالوا اخوانی الی معوج مستقیم یرسل الریح، و میت طائر یاخذ الروح، و هما القوس و السهم، فعلیکم بادبهما، فانهما، حکماء الاسلحه، یحاربان من القرب و یقاتلان بالبعذ » گفت ای برادران بیایید سوی کژی راست که باد راند، و مردهای که از زنده جان ستاند، و آن هر دو تیر و کماناند، ادب ایشان نگاه دارید، که ایشان حکیم سلاحها اند، به نزدیک جنگ کنند و از دور دشمن کشند »
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گویند روزی حکیمی پسر خویش را پند میداد گفت «ای پسر ، اسپ دوست دار و کمان عزیز دار و بیحصار مباش و حصار بیمترس مدار.» گفت «ای پدر ، اسپ و کمان دانستم. حصار و مترس از کجا؟» گفت « حصار، مبارزست و مترس زره » یعنی بیزره مباش تا توانی.
هوش مصنوعی: روزی، حکمتی پسرش را نصیحت میکرد و گفت: «پسرم، اسب را دوست بدار و کمان را گرامی شمار و بدون حصار نباش و از حصار بیدفاع دوری کن.» پسر از او پرسید: «پدر، اسب و کمان را میدانم، ولی حصار و بیدفاع بودن چه معنی دارد؟» پدر پاسخ داد: «حصار به معنای مبارزه است و بیدفاع به معنای زره است.» یعنی تا جایی که ممکن است، بدون زره نباش.
حاشیه ها
1402/07/17 19:10
فرهود
پند داده که اسب و کمان و سرباز داشته باش و سربازت را بیزره مگذار.
مبارز یعنی سرباز.