قطعه شماره ۸
برد گل رشک از روی محمد (صلعم)
خویش خون گشته از روی محمد
سپر شد پیش پیکان غم آنکو
نظر دارد بر ابروی محمد
دهد شیرافکنان را خواب خرگوش
شکوه چشم آهوی محمد
ز فردوس برین جا دور دارد
اسیر آن دو جادوی محمد
نگردد بلبل اندر صحن گلشن
ز باد ار بشنود بوی محمد
غنی از سبحه و زنار شد دل
مرا بس خال و گیسوی محمد
نهاده در قدم سروسهی سر
ز شرم سرو دلجوی محمد
نهندت حجر خالد گر ستانی
دو عالم را به یک موی محمد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برد گل رشک از روی محمد (صلعم)
خویش خون گشته از روی محمد
هوش مصنوعی: به علت زیبایی و جذابیتی که چهره محمد (ص) دارد، گلهای زیبایی که در طبیعت هستند، در مقابل او احساس خجالت میکنند و از سر حسادت از روی او خون میبارند.
سپر شد پیش پیکان غم آنکو
نظر دارد بر ابروی محمد
هوش مصنوعی: کسی که به ابروی محمد نگاه میکند، در برابر تیرهای غم به سپر تبدیل شده است.
دهد شیرافکنان را خواب خرگوش
شکوه چشم آهوی محمد
هوش مصنوعی: خواب عمیق و آرامی که شیرها را در خواب میبرد، شبیه به آرامش و زیبایی چشمهای آهوی محمد است.
ز فردوس برین جا دور دارد
اسیر آن دو جادوی محمد
هوش مصنوعی: از بهشت برین، اسیر به آن دو جادوی محمد دور است.
نگردد بلبل اندر صحن گلشن
ز باد ار بشنود بوی محمد
هوش مصنوعی: اگر بلبل در باغ گلستان بوی محمد را به گوش بشنود، هرگز از آنجا دور نمیشود و نمیتواند از آنجا برود.
غنی از سبحه و زنار شد دل
مرا بس خال و گیسوی محمد
هوش مصنوعی: دل من از زینتها و نشانههای دینی پر شده است و آنچه که توجه مرا جلب کرده، زیبایی و جذابیت خال و گیسوی محمد است.
نهاده در قدم سروسهی سر
ز شرم سرو دلجوی محمد
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به بینظیر بودن و زیبایی ویترین و قامت سرو مانند حضرت محمد (ص) میشود. شخصیت آن حضرت به قدری با روح پر از محبت و لطف است که باعث شرم و حیرت میگردد. این بیت به توصیف عظمتی اشاره دارد که در وجود او وجود دارد و دیگران در برابر آن احساس خجالت میکنند.
نهندت حجر خالد گر ستانی
دو عالم را به یک موی محمد
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به خاطر موهای پیامبر، هر دو جهان را به دست آوری، سنگی برایت نخواهد بود که در راهت سبز نشود.