قطعه شماره ۷
این چه خاک است کزو رایحه جان آمد
خس و خارش به نظر سنبل و ریحان آمد
همچو مرغی که پس از هجر به گلزار رسد
دلم از شادی او سخت به افغان آمد
شوره خاکی است کزو سر نزده شاخ گیاه
نکهتش رشک ده روضه رضوان آمد
خواندمش مشک خطا لیک خطا می گویم
گفت دل عنبر سارا و پشیمان آمد
این همان خاک کزین پیش زمانی به قدیم
تا به سحر نیم شبی منزل جانان آمد
آن زمان کآهوی مشکین شکار اندازش
بود مدهوش می خواب هراسان آمد
نیمه خوابش اثر نشاه می، می بخشید
چهره اش رشک ده شمع شبستان آمد
خالد آن عشرت جانبخش در آن شب که گذشت
وه چه خوش بود، ولی زود به پایان آمد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این چه خاک است کزو رایحه جان آمد
خس و خارش به نظر سنبل و ریحان آمد
هوش مصنوعی: این زمین چه خاصیتی دارد که بوی خوشی دارد و با وجود خار و خاشاکش، گلی مانند سنبل و ریحان در آن میروید؟
همچو مرغی که پس از هجر به گلزار رسد
دلم از شادی او سخت به افغان آمد
هوش مصنوعی: دل من مانند پرندهای است که پس از دوری به گلزار برمیگردد و از شادی به شدت ناله میزد.
شوره خاکی است کزو سر نزده شاخ گیاه
نکهتش رشک ده روضه رضوان آمد
هوش مصنوعی: این زمین خشک و بیحاصل، به گونهای است که از آن نه گیاهی رشد کرده و نه نشانی از زندگی دارد. به همین خاطر، منظرهای از بهشت و زیبایی را به حسرت میآورد.
خواندمش مشک خطا لیک خطا می گویم
گفت دل عنبر سارا و پشیمان آمد
هوش مصنوعی: من ابتدا او را به خاطر اشتباهش سرزنش کردم، ولی وقتی که دلش را شنیدم، فهمیدم که او همچون عنبر شیرین بوده و از این قضاوت پشیمان شدم.
این همان خاک کزین پیش زمانی به قدیم
تا به سحر نیم شبی منزل جانان آمد
هوش مصنوعی: این خاک، همان خاکی است که در گذشتههای دور، زمانی در نیمه شب به عنوان منزلگاه محبوبم به حساب میآمد.
آن زمان کآهوی مشکین شکار اندازش
بود مدهوش می خواب هراسان آمد
هوش مصنوعی: در آن زمان که آهو و گوزن سیاه بسیار شکار میشدند و در حالت خواب و آرامش بودند، ناگهان به دلیل تهدیدی که احساس کردند، به حالت هراسان و نگران بیدار شدند.
نیمه خوابش اثر نشاه می، می بخشید
چهره اش رشک ده شمع شبستان آمد
هوش مصنوعی: نیمه خواب او به خاطر مصرف شراب چهرهای زیبا و جذاب گرفت که مانند نور شمعها در شبستان میدرخشید و حسادت برانگیز بود.
خالد آن عشرت جانبخش در آن شب که گذشت
وه چه خوش بود، ولی زود به پایان آمد
هوش مصنوعی: در آن شبی که گذشت، لحظاتی شاد و دلانگیز وجود داشت که بسیار خوشایند بود، اما افسوس که بسیار زود به پایان رسید.