گنجور

قطعه شماره ۶

هزبر بیشه مردی سلیم بن محمود آنکه
به نوک نیزه اش بس عقده واناشده، واشد
ز کینش رزمگه شد دشت چین از بس تن بی جان
تو می گوئی ز جبهه ش قابض الارواح هویدا شد
تمنا داشت پیش شیر شیران داور اعظم
کشد خود را و آخر عمر او در این تمنا شد
بسوی آشیان قدس در پرواز شد جانش
روانش طوطی نرهتگه فردوس اعلی شد
به ماتم داریش آشفته شد شاهنشه ایران
به چشمش روز روشن چون شب تاریک یلدا شد
ز مرگ او بسی آه و دریغا در جهان افتاد
همین تاریخ سال مرگ او آه و دریغا شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هزبر بیشه مردی سلیم بن محمود آنکه
به نوک نیزه اش بس عقده واناشده، واشد
هوش مصنوعی: مردی درستکار و وفادار، به مانند یک شیر در جنگل است. او با قدرت و شجاعتش، بسیاری از مشکلات و مسائل حل‌نشده را کنار می‌زند.
ز کینش رزمگه شد دشت چین از بس تن بی جان
تو می گوئی ز جبهه ش قابض الارواح هویدا شد
هوش مصنوعی: از شدت دشمنی او، دشت چین به میدان جنگ تبدیل شد و به قدری تن‌های بی‌جان در آنجا افتاده‌اند که می‌گویی روح‌ها به وسیله جبهه‌ای که در آن جنگ رخ می‌دهد، نمایان شده‌اند.
تمنا داشت پیش شیر شیران داور اعظم
کشد خود را و آخر عمر او در این تمنا شد
هوش مصنوعی: او آرزو داشت که در نزد شیران بزرگ و داور بزرگ قرار گیرد و در نهایت، تمام زندگی‌اش را در این آرزو گذراند.
بسوی آشیان قدس در پرواز شد جانش
روانش طوطی نرهتگه فردوس اعلی شد
هوش مصنوعی: روح او به سوی آشیان مقدس پرواز کرد و جانش به مانند طوطی، به مرتبه‌ای عالی از بهشت رسید.
به ماتم داریش آشفته شد شاهنشه ایران
به چشمش روز روشن چون شب تاریک یلدا شد
هوش مصنوعی: شاهنشاه ایران به خاطر فقدان او بسیار غمگین و نگران شده است. او چهره‌اش به قدری غمگین است که روز روشن را همانند شب تاریک و بی‌نهایت غمگین یلدا می‌بیند.
ز مرگ او بسی آه و دریغا در جهان افتاد
همین تاریخ سال مرگ او آه و دریغا شد
هوش مصنوعی: بعد از مرگ او، غم و اندوه زیادی در جهان پراکنده شد و روزی که او از دنیا رفت، این غم و اندوه به اوج خود رسید.