گنجور

قطعه شماره ۵

آنکه صد فضل بر روان دارد
هر که سودای نام آن دارد
نام نامی او به بیت اخیر
همچو در در صدف مکان دارد
گنج فضل است و معدن عرفان
زیبد ار خالدش نهان دارد
آنچنان جای کرده در دل تنگ
تو مپندار جای جان دارد
خامه در وصف آدمیت او
اخرس است ارچه صد زبان دارد
زلف سربسته از دل عشاق
مرغ پا بسته در میان دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه صد فضل بر روان دارد
هر که سودای نام آن دارد
هوش مصنوعی: کسی که دارای بسیاری از فضایل و خوبی‌هاست، هر کسی که به فکر نام و شهرت او باشد.
نام نامی او به بیت اخیر
همچو در در صدف مکان دارد
هوش مصنوعی: نام بلند او در پایان این شعر مانند مرواریدی در صدف جای دارد.
گنج فضل است و معدن عرفان
زیبد ار خالدش نهان دارد
هوش مصنوعی: خزانه‌ای از دانش و حکمت است که اگر کسی آن را در خود پنهان کند، شایسته و با ارزش خواهد بود.
آنچنان جای کرده در دل تنگ
تو مپندار جای جان دارد
هوش مصنوعی: آنقدر در دل شما جا گرفته که نباید فکر کنی فضای بیشتری برای جان وجود دارد.
خامه در وصف آدمیت او
اخرس است ارچه صد زبان دارد
هوش مصنوعی: قلم در توصیف انسانیت او ناتوان است، هرچند که صد زبان داشته باشد.
زلف سربسته از دل عشاق
مرغ پا بسته در میان دارد
هوش مصنوعی: زلف‌های پیچیده و زیبای محبوب، دل‌های عاشقان را به شدت درگیر کرده و مانند پرنده‌ای که در قفس حبس شده، آن‌ها را در خود اسیر می‌کند.