گنجور

قطعه شماره ۳۸

مهجور و زبان بسته و سرگردانم
رنجور و جگر سوخته و حیرانم
از چشم تو چشم التفاتی دارم
گر پای نهی به چشم، جان افشانم
دلداده دیده توام گر قدمی
بر دیده نهی، نثار جان افشانم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مهجور و زبان بسته و سرگردانم
رنجور و جگر سوخته و حیرانم
هوش مصنوعی: من بی‌کس و تنها هستم و احساس خوبی ندارم. در درونم درد دارم و نمی‌دانم چه کنم. گرفتار سردرگمی و اندوه‌ام و از شدت ناراحتی دلم می‌سوزد.
از چشم تو چشم التفاتی دارم
گر پای نهی به چشم، جان افشانم
هوش مصنوعی: از نگاه تو توجهی دارم، اگر قدمی به سمتم برکنی، جانم را فدای تو می‌کنم.
دلداده دیده توام گر قدمی
بر دیده نهی، نثار جان افشانم
هوش مصنوعی: من عاشق چشمان تو هستم، اگر یک قدم بر چشمانم بگذاری، جانم را نثار تو می‌کنم.