گنجور

قطعه شماره ۳۴

یا خیالت را بگو تا رو بگردانَد ز من
چون به بستر آرزوی خواب باشد بی‌توم
یا بیاسایم دمی با وی، فرو میرد مگر
آتش افروخته در استخوان پهلوم
من بدان سانم ز هجر تو که دانستی، ولی
بازگشتی هست مر وصل ترا ای مه روم؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا خیالت را بگو تا رو بگردانَد ز من
چون به بستر آرزوی خواب باشد بی‌توم
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی، خیال تو را بگو تا او از من رو برگرداند، گویی که خواب در بستر آرزو است و بدون تو به حقیقت نمی‌رسد.
یا بیاسایم دمی با وی، فرو میرد مگر
آتش افروخته در استخوان پهلوم
هوش مصنوعی: آیا می‌توانم لحظه‌ای با او آرامش پیدا کنم؟ آیا آتش سوزان در استخوان‌هایم سرد خواهد شد؟
من بدان سانم ز هجر تو که دانستی، ولی
بازگشتی هست مر وصل ترا ای مه روم؟
هوش مصنوعی: من به اندازه‌ای از دوری تو رنج می‌برم که خودت هم خبر داری، اما آیا هنوز امیدی به وصال تو وجود دارد ای ماه زیبای روم؟