قطعه شماره ۲۲
ای شده در دهر به دانش علم
وی زده بر مهر ز عنبر رقم
نامه اندوه زدایت رسید
شکوه کنان از من و رنج و الم
سلسله اش مرغ روان را چو دام
رایحه اش اخگر دل را چو دم
در حق تو نیست قصوری مرا
لیک، به آن جان عزیزت قسم
هوش نبد در دم باز آمدن
رفت ز یادم که به خدمت رسم
هست بسی کار به بی اختیار
نیست نهان نکته جف القلم
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای شده در دهر به دانش علم
وی زده بر مهر ز عنبر رقم
هوش مصنوعی: ای کسی که در زمان خود به دانش علم معروف شدهای و به قدری برجستهای که نامت مانند عطر مشک در دلها نقش بسته است.
نامه اندوه زدایت رسید
شکوه کنان از من و رنج و الم
هوش مصنوعی: نامهای که از من به تو رسید، پر از غمها و دردهای من است. در آن، از مشکلات و رنجهایم حرف زدهام.
سلسله اش مرغ روان را چو دام
رایحه اش اخگر دل را چو دم
هوش مصنوعی: سلسلهاش مانند پرندهای آزاد است و رایحهاش همچون دامی از عشق و احساسات، آتش دل را همچون نفس میزند.
در حق تو نیست قصوری مرا
لیک، به آن جان عزیزت قسم
هوش مصنوعی: تو هیچ قصوری در حق من نداری، اما به جان عزیزت قسم که این موضوع برایم اهمیت دارد.
هوش نبد در دم باز آمدن
رفت ز یادم که به خدمت رسم
هوش مصنوعی: در لحظه ورود، حواسم جمع نبود و فراموش کردم که چگونه باید خود را به خدمت برسانم.
هست بسی کار به بی اختیار
نیست نهان نکته جف القلم
هوش مصنوعی: بسیاری از کارها هستند که خارج از کنترل ما انجام میشوند و نکتههایی در آنها وجود دارد که با جفای قلم (فریب نوشتار) پنهان مانده است.