قطعه شماره ۱۵
اندر ره عشق خسته جانی بهتر
وز شرح غم تو بی زبانی بهتر
بیمارئی کاو موجب دیدار تو بود
صد بار ز صحت جوانی بهتر
با وصل توام ز شربت مرگ چه باک
وصلت ز زلال زندگانی بهتر
آزرده مشو عزیز من ز آزارم
صد چون من اگر مرد، تو مانی بهتر
رنجورم وز آزردگیت می میرم
بر من ز گل ار شکر فشانی بهتر
جان می کنم و طاقت فریادم نیست
جان کندن عشاق نهانی بهتر
خالد اگرت هست به کف جوهر جان
از بهر نثار یار جانی بهتر
قطعه شماره ۱۴: دوشم خرد به طعنه بگفت ای تباه کارقطعه شماره ۱۶: نبی صدیق و سلمان، قاسم است و جعفر و طیفور
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اندر ره عشق خسته جانی بهتر
وز شرح غم تو بی زبانی بهتر
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، حال خستهای بهتر از سخن گفتن درباره غم تو بیزبان است.
بیمارئی کاو موجب دیدار تو بود
صد بار ز صحت جوانی بهتر
هوش مصنوعی: بیماری که باعث دیدار تو شد، صد بار از سلامتی و جوانی بهتر است.
با وصل توام ز شربت مرگ چه باک
وصلت ز زلال زندگانی بهتر
هوش مصنوعی: با وجود این که مرگ به من نزدیک است، از آن نمیترسم، چون بودن با تو برایم از زندگی شیرینتر است.
آزرده مشو عزیز من ز آزارم
صد چون من اگر مرد، تو مانی بهتر
هوش مصنوعی: عزیز من، ناراحت نشو از آزارهای من. اگر من از بین بروم، تو به مراتب بهتر خواهی بود.
رنجورم وز آزردگیت می میرم
بر من ز گل ار شکر فشانی بهتر
هوش مصنوعی: من بیمار و رنجور هستم و از ناراحتی تو در حال مرگم. این بهتر است که بر من گل بریزی تا اینکه شکر بگویی.
جان می کنم و طاقت فریادم نیست
جان کندن عشاق نهانی بهتر
هوش مصنوعی: من به سختی جان میدهم و قدرت این را ندارم که فریاد بزنم، اما مرگ عاشقان پنهانی به گمانم بهتر است.
خالد اگرت هست به کف جوهر جان
از بهر نثار یار جانی بهتر
هوش مصنوعی: اگر خالد (خالد) داری، باید جان خود را به خاطر نثار یار (دوست یا محبوب) بدهی، زیرا جان دادن برای او از زندگی بهتر است.