غزل شماره ۵۵
عزیز اگر ز روی غمگساری
خیال دوستان در خاطر آری
ز هجران آب بحرین دو دیده
ابد بر بنده روم است جاری
به گاه گریه ام صد خنده آید
به اشک و آه ابر نوبهاری
میازار ار نمردم از فراقت
لعمر الله ما فیه اختیاری
دل از داغت چنان سوزد، نسوزد
به بزم خسروان عود قماری
من از مردن نترسم، لیک ترسم
گهی برتربتم تشریف ناری
ز هجر دوست چندین شکوه خالد
بعید است از طریق جانسپاری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عزیز اگر ز روی غمگساری
خیال دوستان در خاطر آری
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر به یاد دوستانت بیفتی و احساس دلتنگی کنی، این حس میتواند تو را آرامش دهد.
ز هجران آب بحرین دو دیده
ابد بر بنده روم است جاری
هوش مصنوعی: از دوری و فراق تو، اشکهای چشمانم مانند آب دریا بر دلم میریزد و همیشه جاری است.
به گاه گریه ام صد خنده آید
به اشک و آه ابر نوبهاری
هوش مصنوعی: هر وقت که میگریم، به جای اشک و آه، صدای خندهای به گوش میرسد، مانند بارانی که در بهار میبارد.
میازار ار نمردم از فراقت
لعمر الله ما فیه اختیاری
هوش مصنوعی: مرا آزار نده، چون اگر به خاطر دوری تو بمیرم، به خدا قسم، در این موضوع من دخالتی نداشتم.
دل از داغت چنان سوزد، نسوزد
به بزم خسروان عود قماری
هوش مصنوعی: دل من از درد فراق تو به شدت میسوزد، حتی در مهمانیهای بزرگ و مجلل خسروان، خوشبوترین عودها هم نمیتوانند این آتش را خاموش کنند.
من از مردن نترسم، لیک ترسم
گهی برتربتم تشریف ناری
هوش مصنوعی: من از مرگ نمیترسم، اما میترسم که در زمان مرگم دیگران جلوی من بیایند و به من احترام بگذارند.
ز هجر دوست چندین شکوه خالد
بعید است از طریق جانسپاری
هوش مصنوعی: از دوری دوست نمیتوان به این اندازه نالید و شکایت کرد؛ چنین احساسی از کسی که جانش را به عشق داده باشد، بعید است.