غزل شماره ۴۹
چون کنی از لعل لب میل شکر ریختن
هر طرف ارزان شود جان به لب آویختن
خنده زنان هر زمان می نگری بر فلک
عقد ثریا شود مایل بگسیختن
مه همه تن رو شده چون نگرد بر رخت
نیست ورا چاره ای غیر زبگریختن
از مژه ات ای صنم گشته مشبک تنم
نادره پرویز نیست بهر شکر بیختن
دیده مستت فکند شور به دور قمر
بر سر کویت ز بس خون جگر ریختن
پاسخ تلخت به لب وه که چه شیرین بود
لذت شکر گرفت زهر ز آمیختن
شکوه مکن خالد از نرگس فتان او
عادت مستان بود فتنه برانگیختن
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون کنی از لعل لب میل شکر ریختن
هر طرف ارزان شود جان به لب آویختن
هوش مصنوعی: زمانی که از لبان لعلینت شیرینی عشق بریزد، در اطراف هر چیزی به راحتی قابل دسترسی میشود و جان آدمی در آستانه شوق و عشق قرار میگیرد.
خنده زنان هر زمان می نگری بر فلک
عقد ثریا شود مایل بگسیختن
هوش مصنوعی: هر لحظه که به آسمان مینگری، میبینی که ستارهی ثریا با حالت خندیدن بهسوی افق مایل شده و در حال جدایی است.
مه همه تن رو شده چون نگرد بر رخت
نیست ورا چاره ای غیر زبگریختن
هوش مصنوعی: مه تمام وجود تو را روشن کرده است، اگر بر چهرهات ننگرد، هیچ راهی جز فرار کردن از این وضعیت برای تو وجود ندارد.
از مژه ات ای صنم گشته مشبک تنم
نادره پرویز نیست بهر شکر بیختن
هوش مصنوعی: ای معشوقه، چشمانت مانند پرههای مشبک و ظریف است و تن من به خاطر زیبایی و جذابیت تو آراسته و دلرباست. مثل نادره پرویز، که برای شادی و لذت در دل ما آمدهای، ارزشمند و ناشناختهای برای به دست آوردن زیبایی و شکر است.
دیده مستت فکند شور به دور قمر
بر سر کویت ز بس خون جگر ریختن
هوش مصنوعی: چشم مست تو باعث شور و شوق من شده است؛ به دور ماه در کنار کویت به خاطر درد دل بسیار، گریههایم را ریختهام.
پاسخ تلخت به لب وه که چه شیرین بود
لذت شکر گرفت زهر ز آمیختن
هوش مصنوعی: پاسخ تلخ تو به من آنقدر شیرین بود که لذت ذاتی شکر را از ترکیب زهر و شیرینی احساس کردم.
شکوه مکن خالد از نرگس فتان او
عادت مستان بود فتنه برانگیختن
هوش مصنوعی: خالد جان، از جذابیت نرگس نگران نباش، چرا که او همیشه اینطور بوده که با زیباییاش دلها را فریب دهد و شور و شوق ایجاد کند.