گنجور

غزل شماره ۴۵

از بس که ز صهبای هوس بیخود و مستم
بیرون شده سر رشته ادراک ز دستم
در معرکه نفس بسی پای فشردم
بفریفت مرا عاقبت و داد شکستم
هر لحظه پرستید و تبسم بنماید
خواهد که کند رو سیه از عهد الستم
با فضل تو ای مفضل جان بخش خطا پوش
پیوستم و از غیر تو امید گسستم
اضعاف گنه می کنم از توبه خجالت
خالد ز پس بیخودیم توبه شکستم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بس که ز صهبای هوس بیخود و مستم
بیرون شده سر رشته ادراک ز دستم
هوش مصنوعی: به خاطر شوق و اشتیاق زیاد، به شدت دچار حالتی سرگیجه‌آور شده‌ام و تمام توانایی فهم و درک خود را از دست داده‌ام.
در معرکه نفس بسی پای فشردم
بفریفت مرا عاقبت و داد شکستم
هوش مصنوعی: در کشاکش زندگی، به شدت بر سر خواسته‌ام ایستادگی کردم، اما در نهایت هوای نفس مرا فریب داد و باعث شد تا شکسته شوم.
هر لحظه پرستید و تبسم بنماید
خواهد که کند رو سیه از عهد الستم
هوش مصنوعی: هر لحظه از او عبادت و لبخند دیده می‌شود، چرا که می‌خواهد به یاد آورد که چگونه می‌تواند از وعده‌اش سرپیچی کند.
با فضل تو ای مفضل جان بخش خطا پوش
پیوستم و از غیر تو امید گسستم
هوش مصنوعی: با لطف تو، ای بخشنده جان، از اشتباهاتم چشم پوشی کردی و به دیگران امیدی ندارم.
اضعاف گنه می کنم از توبه خجالت
خالد ز پس بیخودیم توبه شکستم
هوش مصنوعی: من به خاطر گناه‌هایم خجالت می‌کشم و از توبه خود دست می‌کشم، مانند خالد که از گذشته‌اش نادم است و من نیز در این حالت بی‌خود و بی‌اختیار شده‌ام.