غزل شماره ۴۱
الا ای جامه صبر از غمت چاک
ترحم، قددنت للموت مرضاک
تو رفتی، لشکر جانهات در پی
فیاطوبی لروح کان یلقاک
به فرقم پای استغنا نهادی
بلندم ساختی الله ابقاک
به سوگند و عهودت دل نبندم
فان الرب بالاخلاف رباک
به فردوسم مخوان زاهد که بی او
لدی اهل النهی ماطاب طوباک
ز خاک ار لاله سان فردا برآیم
ترانی هکذا حیران سیماک
به مژگان می درد خالد پس از مرگ
تجاه اللحد حتی نال مثواک
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الا ای جامه صبر از غمت چاک
ترحم، قددنت للموت مرضاک
هوش مصنوعی: ای جامهی صبر من که از غم تو پارهپاره شدهای، آیا تن تو آمادهی مرگ است یا در بیماری به سر میبری؟
تو رفتی، لشکر جانهات در پی
فیاطوبی لروح کان یلقاک
هوش مصنوعی: تو رفتی و جانهایت به دنبال تو میگردند، مانند آبی که به دنبال تو میآید.
به فرقم پای استغنا نهادی
بلندم ساختی الله ابقاک
هوش مصنوعی: با قرار دادن پای استغنا بر روی سر من، مرا بلندتر ساختی. امیدوارم خدا نگهت دارد.
به سوگند و عهودت دل نبندم
فان الرب بالاخلاف رباک
هوش مصنوعی: من به سوگندها و پیمانهایت اعتماد نخواهم کرد، زیرا پروردگارت در وعدههایش نقصی ندارد.
به فردوسم مخوان زاهد که بی او
لدی اهل النهی ماطاب طوباک
هوش مصنوعی: ای زاهد، بهشت مرا به نام خود نخوان، زیرا بدون او، اهل ممنوعات و نهی، هیچ لذتی نخواهند داشت.
ز خاک ار لاله سان فردا برآیم
ترانی هکذا حیران سیماک
هوش مصنوعی: اگر از خاک برآیم، همچون لالهای که در فردا میشکفد، ترانهای از حیرت و زیبایی چهرهام خواهم سرود.
به مژگان می درد خالد پس از مرگ
تجاه اللحد حتی نال مثواک
هوش مصنوعی: خالد با چشمهایش بعد از مرگ، به خاک مینگرد و به شدت از دوری و جداییاش حسرت میخورد.