غزل شماره ۳۰
روزم از هجران شب دیجور شد بار دگر
لاله سان شد دل، ز داغ لاله رخسار دگر
بر دل از بیداد چرخم بود چندان بار غم
داغ غربت بر سر هر بار شد بار دگر
چنگ شد قامت ز درد دوری و از خون دل
تا قدم پیوسته شد بر هر مژه تار دگر
چاک خواهم زد گریبان را چو گل زین غم که شد
نو گل گلزار جانم زیب دستار دگر
غمگسار خویشتن را بی جهت بگذاشتم
مثل هرگز کجا یابیم غمخوار دگر
بیوفائی با وفاداران نه طور عاقلی است
خاصه یاری نیست مانندش وفادار دگر
در خرامش گر ببیند یک نظر کبک دری
تا بود هرگز نخواهد رفت رفتار دگر
پیش مه رویان شوی خالد به رسوائی علم
دل مده زنهار هر ساعت به دلدار دگر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزم از هجران شب دیجور شد بار دگر
لاله سان شد دل، ز داغ لاله رخسار دگر
هوش مصنوعی: روز من به خاطر دوری شبی تاریک و غمانگیز شده است. دل من همچون گل لالهای که از درد و غم داغ دیده، تغییر کرده و حالتی دیگر پیدا کرده است.
بر دل از بیداد چرخم بود چندان بار غم
داغ غربت بر سر هر بار شد بار دگر
هوش مصنوعی: دل من از ظلم روزگار چنان سنگین شده که بار غم بیقراری و دوری را به دوش میکشم و این بار دوباره سنگینتر شده است.
چنگ شد قامت ز درد دوری و از خون دل
تا قدم پیوسته شد بر هر مژه تار دگر
هوش مصنوعی: بدن من از درد دوری خم شده و اشکهای خونینم بر هر مژهام نشسته است.
چاک خواهم زد گریبان را چو گل زین غم که شد
نو گل گلزار جانم زیب دستار دگر
هوش مصنوعی: به خاطر این اندوه، میخواهم گریبان خود را پاره کنم، همچنان که گلها از این غم پژمرده میشوند، حالا جانم همچون گلی جدید در باغ زیبایی به سر میبرد و دیگر نمیخواهند که به دستار خود ادامه دهم.
غمگسار خویشتن را بی جهت بگذاشتم
مثل هرگز کجا یابیم غمخوار دگر
هوش مصنوعی: من بدون دلیل غم و اندوه خود را رها کردم، مانند این که هرگز نمیتوانیم حمایتگری دیگر پیدا کنیم.
بیوفائی با وفاداران نه طور عاقلی است
خاصه یاری نیست مانندش وفادار دگر
هوش مصنوعی: بیوفایی با کسانی که وفادارند، کار درستی نیست، بهویژه اینکه دوستی وفادار مانند آن پیدا نمیشود.
در خرامش گر ببیند یک نظر کبک دری
تا بود هرگز نخواهد رفت رفتار دگر
هوش مصنوعی: اگر کبک دری را یک بار ببیند و در حرکتش تماشا کند، هرگز نمیتواند رفتاری متفاوت از آنچه دیده است، از خود نشان دهد.
پیش مه رویان شوی خالد به رسوائی علم
دل مده زنهار هر ساعت به دلدار دگر
هوش مصنوعی: به زیباییهای محبوبان دل نبند، چون در دامان عشق ممکن است به رسوایی دچار شوی. مراقب باش که هر لحظه، قلبت به دیگر دلبران نرود.