گنجور

غزل شماره ۲۷

سوگند به خالی ز رخت گشته پدید
سوگند به خطی که به گردش بدمید
سوگند به آن قامت چون سرو چمن
کاندر هوسش عمر به پایان برسید
سوگند به آن فتنه که چشمش گویند
و آنگاه قسم به آن هلال شب عید
سوگند به آن لعل لب و مایه جان
هر کس که بدبدش لب حسرت بگزید
سوگند به آن طره پرتاب و شکن
سوگند به آن غره میمون و سعید
خالد ز غمت گشته چنان زار و نزار
این بیت نکو صادق حالش گردید
تصحیف برادر پدر همدم اوست
تا بر رخ تو برادر مادر دید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوگند به خالی ز رخت گشته پدید
سوگند به خطی که به گردش بدمید
هوش مصنوعی: به چیزی که از زیبایی تو خالی است سوگند می‌خورم و به خطی که به خاطر تو در دل من نقش بسته است.
سوگند به آن قامت چون سرو چمن
کاندر هوسش عمر به پایان برسید
هوش مصنوعی: به آن قامت زیبا و بلند مانند درخت سرو در باغ سوگند می‌خورم که به خاطر عشق و هوس به او، عمرم به پایان رسید.
سوگند به آن فتنه که چشمش گویند
و آنگاه قسم به آن هلال شب عید
هوش مصنوعی: به آن زلفی که زیبایی‌اش توجه همه را جلب می‌کند و همچنین به آن قرص ماهی که در شب عید دیده می‌شود، قسم می‌خورم.
سوگند به آن لعل لب و مایه جان
هر کس که بدبدش لب حسرت بگزید
هوش مصنوعی: به آن لب‌های زیبایی که جانی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، قسم می‌خورم. هر کسی که به تماشای آن لب‌های زیبا نشسته، حسرتی به دل دارد.
سوگند به آن طره پرتاب و شکن
سوگند به آن غره میمون و سعید
هوش مصنوعی: به آن موهای زیبا و نرم و به آن لبخند خوشبو و دلنشین تو قسم می‌خورم.
خالد ز غمت گشته چنان زار و نزار
این بیت نکو صادق حالش گردید
هوش مصنوعی: خالد از غم تو چنان وابسته و بی‌تاب شده که حالش به اندازه این شعر زیبا، واقعی و صادق است.
تصحیف برادر پدر همدم اوست
تا بر رخ تو برادر مادر دید
هوش مصنوعی: خطای نوشتاری برادر پدر، دوستی است که تا زمانی که برادری از مادر تو را ببیند، کنارش است.