گنجور

غزل شماره ۲۰

ای تاب ز آفتاب ربوده ز تاب رخ
پیراسته است ایزدت از مشک ناب رخ
زین چاشتگاه روی نهفتن ز من چرا؟
در چاشتگاه کی بنهفت آفتاب رخ
مهر منیر با همه خوبی و منزلت
هر شب کند ز شرم رخت در نقاب رخ
مفتون یک نگاهتم از من مپوش روی
مجنون روی ماهتم از من متاب رخ
خالد اگر به روی تو گل را قرین کند
شوید ز خجلت رخ تو از گلاب رخ

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تاب ز آفتاب ربوده ز تاب رخ
پیراسته است ایزدت از مشک ناب رخ
هوش مصنوعی: ای تابش خورشید، زیبایی تو که از تابش چهره‌ات گرفته شده، به‌خاطر فضل پروردگار از عطر خالص مشک آراسته است.
زین چاشتگاه روی نهفتن ز من چرا؟
در چاشتگاه کی بنهفت آفتاب رخ
هوش مصنوعی: چرا از من می‌خواهی که در صبح زود پنهان شوم؟ آیا در صبح زود خورشید هم چهره‌اش را پنهان می‌کند؟
مهر منیر با همه خوبی و منزلت
هر شب کند ز شرم رخت در نقاب رخ
هوش مصنوعی: هر شب، به خاطر زیبایی و مقام بالای تو، مهربانی‌ام از شرم چهره‌ات را در پوششی پنهان می‌کند.
مفتون یک نگاهتم از من مپوش روی
مجنون روی ماهتم از من متاب رخ
هوش مصنوعی: من به یک نگاه تو دل باختم، پس لطفاً روی زیبایت را از من پنهان نکن. من مانند مجنون عاشق توام و از دیدن چهره‌ات دست برنمی‌دارم.
خالد اگر به روی تو گل را قرین کند
شوید ز خجلت رخ تو از گلاب رخ
هوش مصنوعی: اگر خالد به خاطر زیبایی تو، گل را به خود همسری کند، خود گل هم از شرم روی تو مانند گلاب، سرخ می‌شود.