گنجور

غزل شماره ۱۲

بی روی توام ای مه نو خانه خراب
وز هجر توام صبر به دل نقش بر آب است
در خواب توان دیدنت و خواب نیاید
از بس که مرا دیده اقبال به خواب است
دوشم به نگاه تو دل از باده غنی بود
خون جگر امشب می و غم جام شراب است
گر بار دگر دست دهد آن می لعلت
ما را چه غم از فوت نی و چنگ و رباب است
خالد اگرت عمر گرانمایه ز کف رفت
افغان چه کنی، قاعده عمر ذهاب است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی روی توام ای مه نو خانه خراب
وز هجر توام صبر به دل نقش بر آب است
هوش مصنوعی: ای ماه نو، بدون روی تو من به نابودی رسیده‌ام و از دوری‌ات دل‌نگرانی و صبر من بی‌حاصل است.
در خواب توان دیدنت و خواب نیاید
از بس که مرا دیده اقبال به خواب است
هوش مصنوعی: من در خواب هم نمی‌توانم تو را ببینم و خواب هم به سراغم نمی‌آید، چون اقبال و شگفتی دیدن تو چنین مرا مشغول کرده است.
دوشم به نگاه تو دل از باده غنی بود
خون جگر امشب می و غم جام شراب است
هوش مصنوعی: شب گذشته با نگاه تو، دل من پر از شادی و سرور بود. امشب اما، شراب و غم مثل خون در وجودم جاری است.
گر بار دگر دست دهد آن می لعلت
ما را چه غم از فوت نی و چنگ و رباب است
هوش مصنوعی: اگر بار دیگر آن شراب قرمز لطیف به دست ما برسد، نگران از دست دادن نی و چنگ و رباب نیستیم.
خالد اگرت عمر گرانمایه ز کف رفت
افغان چه کنی، قاعده عمر ذهاب است
هوش مصنوعی: اگر عمر باارزش تو از دست رفت، چه باید کنی؟ زیرا این طبیعت زندگی است که عمر به پایان می‌رسد.