گنجور

غزل شماره ۱۱

جای جانان است اینجا مایه جانم کجاست؟
منزل سلطان خوبان است سلطانم کجاست؟
همچو مجنون کوه هامون می نوردم بهر او
سو بسو می جویمش اما نمیدانم کجاست؟
چون کواکب صف به صف فوج بتان در جلوه اند
شاه خوبانم کجا خورشید رخشانم کجاست؟
سخت سرگردانم اندر این شب تاریک هجر
روشنی بخشم کجاست شمع شبستانم کجاست؟
اشکبارم، بی قرارم، دردمندم، دل فکار
قره العینم کجا آرام و درمانم کجاست؟
بلبل فصل خزانم واله شیدای گل
ای دریغا نو گل گلزار رضوانم کجاست؟
قمری بیچاره ام طوق وفا در گردنم
هر طرف کوکو زنان سرو خرامانم کجاست؟
باز دل طرز سخن سنجی ز نو آغاز کرد
محفل آرا نکته پرداز سخندانم کجاست؟
خالدا خاطر ز خوبان جهان دارد ملال
دلربای نازنین و نار بستانم کجاست؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جای جانان است اینجا مایه جانم کجاست؟
منزل سلطان خوبان است سلطانم کجاست؟
هوش مصنوعی: اینجا محلی است که محبوب من حضور دارد، اما من نمی‌دانم که روح من در کجاست. اینجا منزل محبوبان است، اما نمی‌دانم که سلطان من کجا است.
همچو مجنون کوه هامون می نوردم بهر او
سو بسو می جویمش اما نمیدانم کجاست؟
هوش مصنوعی: مانند مجنون که در میان کوه‌های هامون سرگردان است، برای او به هر سو می‌دوم و به دنبالش می‌گردم، اما نمی‌دانم دقیقاً کجاست.
چون کواکب صف به صف فوج بتان در جلوه اند
شاه خوبانم کجا خورشید رخشانم کجاست؟
هوش مصنوعی: ستاره‌ها مانند صفی از زیبارویان به نمایش درآمده‌اند. من، شاه زیبایان هستم، اما نمی‌دانم خورشید روشنی‌ام کجاست.
سخت سرگردانم اندر این شب تاریک هجر
روشنی بخشم کجاست شمع شبستانم کجاست؟
هوش مصنوعی: من در این شب تاریک هجران، بسیار گیج و سردرگم هستم. به دنبال روشنایی می‌گردم، اما نمی‌دانم شمعی که می‌تواند این مکان را روشن کند، کجاست؟
اشکبارم، بی قرارم، دردمندم، دل فکار
قره العینم کجا آرام و درمانم کجاست؟
هوش مصنوعی: من غمگین و بی‌قرارم و دردی در دل دارم. ای محبوب، جایی که آرامش و درمان من باشد کجاست؟
بلبل فصل خزانم واله شیدای گل
ای دریغا نو گل گلزار رضوانم کجاست؟
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، من بلبل غمگینی هستم که شیفته و شیدای گل است. ای کاش که گل زیبای بهشت را پیدا می‌کردم!
قمری بیچاره ام طوق وفا در گردنم
هر طرف کوکو زنان سرو خرامانم کجاست؟
هوش مصنوعی: من همچون قمری ناتوان هستم که گردن من از طوق وفا پر شده و در هر سو صدای خوشی به گوش می‌رسد، اما نمی‌دانم معشوق من کجاست که با زیبایی خود دل‌ها را می‌رباید.
باز دل طرز سخن سنجی ز نو آغاز کرد
محفل آرا نکته پرداز سخندانم کجاست؟
هوش مصنوعی: دل دوباره به فکر سخن گفتن افتاده و باز مجالس را پر از زیبایی و نکات جالب می‌کند. من می‌خواهم بدانم چه کسی در این محفل می‌تواند مانند او سخن بگوید؟
خالدا خاطر ز خوبان جهان دارد ملال
دلربای نازنین و نار بستانم کجاست؟
هوش مصنوعی: خالدا به خاطر زیبایی‌های دنیا احساس غم دارد و از دلربای نازنین و معشوقه‌اش می‌پرسد که آتش و زیبایی‌اش کجاست؟