گنجور

در مدح یکی از امیران

خواهم از نظم ده لیل و نهار
مدد مدحت شه گرچه نیاید به شمار
آنکه در رزم دلش خنده کند بر فولاد
وانکه در بزم کفش طعنه زند بر ابحار
آنکه در منقبتش ایزد بی چون گویاست
شاهد حال بود آیه قلنا یانار
به سخایش که دهد نسبت جود حاتم؟
تا کنم رد به برهان و دلیلش صد بار
همت عالی او داغ دل چرخ برین
بخشش بی حد او رشک ده ابر بهار
دارد از موهبتش بهره همه روی زمین
عرب و کرد و عجم، تاجک و ترک و تاتار
زیر زین چو بکشد رخش و هنر بنماید
به زبر دستی او رستم دستان اقرار
ور کند درگه کین روی سنان در دشمن
خصم را از غضبش کیک فتد در شلوار
ور برد حمله کهسار چو شیر شرزه
کوه را کی بود از هیبت او استقرار؟
اهل چین را که کند فرق ز شب رنگ اگر
نظر قهر گمارد سوی آن مرز و دیار
نیست آئینه خورشید به صیقل محتاج
بهتر این شد به دعا ختم شود این اشعار
کردگارا به شهنشاه سریر لولاک
هم به سکان شبستان سپهر دوار
به صفوف ملک و زمره اصحاب رسول
به مصابیح ظلم، شرذمه هشت و چهار
به تولای مجرد شدگان از عالم
به تمنای کریمان ز جنت بیزار
باد آن داور دین با همه اولاد کرام
ایمن از قاطبه صدمت چرخ دوار
به ابد خرم و فرمان ده و اورنگ نشین
دشمنش بد دل و محروم و ستمدیده و زار
افسر مجد به سر، شاهد بختش در بر
تا بود پرچم شب شاهد عذرای نهار
در سخن پروریم عیب جز این نیست که نیست
جام در جام و بخارا و سمرقند قمار
خالد این شکر شیرین ز سخن می ریزی
خسروت گر بنوازد به کرم، دور مدار

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواهم از نظم ده لیل و نهار
مدد مدحت شه گرچه نیاید به شمار
هوش مصنوعی: می‌خواهم در شعرم شب و روز، از ستایش شاه یاری بگیرم، هرچند که این ستایش قابل شمارش نیست.
آنکه در رزم دلش خنده کند بر فولاد
وانکه در بزم کفش طعنه زند بر ابحار
هوش مصنوعی: کسی که در میدان جنگ با دل شاد و خندان است و بر آهن دشمن می‌خندد، و آن که در مهمانی‌ها و مجالس با کنایه و طعنه به دریاها می‌تازد.
آنکه در منقبتش ایزد بی چون گویاست
شاهد حال بود آیه قلنا یانار
هوش مصنوعی: کسی که در فضیلت و بزرگواری‌اش خداوند بی‌نقص و به‌وضوح سخن گفته، نشان حال او آیه‌ای است که می‌گوید: ای آتش!
به سخایش که دهد نسبت جود حاتم؟
تا کنم رد به برهان و دلیلش صد بار
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به سخاوت او نسبت به جود حاتم اشاره کنم، صد بار با دلیل و برهان می‌توانم آن را رد کنم.
همت عالی او داغ دل چرخ برین
بخشش بی حد او رشک ده ابر بهار
هوش مصنوعی: شجاعت و عزم بلند او باعث شده است که دل‌های دل‌شکسته را تسکین دهد و بخشش بی‌پایان او باعث می‌شود که ابرهای بهاری به او حسادت کنند.
دارد از موهبتش بهره همه روی زمین
عرب و کرد و عجم، تاجک و ترک و تاتار
هوش مصنوعی: نعمت‌های او شامل حال تمام مردم زمین می‌شود؛ از عرب و کرد گرفته تا عجم، تاجیک، ترک و تاتار.
زیر زین چو بکشد رخش و هنر بنماید
به زبر دستی او رستم دستان اقرار
هوش مصنوعی: وقتی اسب تحت زین به شتاب می‌زند و مهارت‌هایش را نمایش می‌دهد، رستم دستان هم به توانایی او اعتراف می‌کند.
ور کند درگه کین روی سنان در دشمن
خصم را از غضبش کیک فتد در شلوار
هوش مصنوعی: اگر این درگاه در میانه ی میدان جنگ گشوده شود، آن‌گاه از شدت خشم دشمن، آبرویش در شلوار بریزد.
ور برد حمله کهسار چو شیر شرزه
کوه را کی بود از هیبت او استقرار؟
هوش مصنوعی: اگر کوه را شیر دلاوری به حمله برد، آیا هیچ‌کس می‌تواند در برابر هیبت او آرامش داشته باشد؟
اهل چین را که کند فرق ز شب رنگ اگر
نظر قهر گمارد سوی آن مرز و دیار
هوش مصنوعی: آدم‌های چینی را که شب را با رنگ خودشان تمایز می‌دهند، چه کسی می‌تواند ببیند اگر نگاه خشمگین به آن سرزمین و قلمرو بیندازد؟
نیست آئینه خورشید به صیقل محتاج
بهتر این شد به دعا ختم شود این اشعار
هوش مصنوعی: خورشید نیازی به جلا دادن ندارد، مثل اینکه بهتر است این اشعار با دعا به پایان برسد.
کردگارا به شهنشاه سریر لولاک
هم به سکان شبستان سپهر دوار
هوش مصنوعی: خداوند به پادشاهی که بر تخت گلگون نشسته است، همزمان بر فرماندهی آسمان و شبستان سرگردان نیز نظارت دارد.
به صفوف ملک و زمره اصحاب رسول
به مصابیح ظلم، شرذمه هشت و چهار
هوش مصنوعی: در کنار گروهی از سربازان و همراهان پیامبر، نور و روشنی را به عنوان راهنما دارند، اما در عین حال، تنها تعداد کمی در این جمع وجود دارند.
به تولای مجرد شدگان از عالم
به تمنای کریمان ز جنت بیزار
هوش مصنوعی: با محبت و محبت‌خواهی از کسانی که از دنیا جدا شده‌اند، در پی بخشش و سخاوت افراد نیکوکار و مهربان هستیم، و از بهشت دوری می‌جوییم.
باد آن داور دین با همه اولاد کرام
ایمن از قاطبه صدمت چرخ دوار
هوش مصنوعی: باد به عنوان قاضی و حاکم دین، با تمام فرزندان نیکوکارش، از آسیب‌های ناشی از دگرگونی‌های زمان و چرخش‌های آن سالم و در امان است.
به ابد خرم و فرمان ده و اورنگ نشین
دشمنش بد دل و محروم و ستمدیده و زار
هوش مصنوعی: همیشه شاد و خوشبخت باشد و به دیگران فرمان دهد، در حالی که دشمنش بدبخت و بیچاره و در رنج و زحمت به سر ببرد.
افسر مجد به سر، شاهد بختش در بر
تا بود پرچم شب شاهد عذرای نهار
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف کسی اشاره دارد که با افتخار و سربلندی در جایگاهی مهم قرار دارد و در کنار او نیز نشانه‌هایی از خوشبختی و موفقیت وجود دارد. همچنین به تصویری از شب و روز اشاره می‌کند که نماد تغییرات و فراز و نشیب‌های زندگی است.
در سخن پروریم عیب جز این نیست که نیست
جام در جام و بخارا و سمرقند قمار
هوش مصنوعی: در سخن ما عیب دیگری وجود ندارد جز اینکه در میان صحبت‌هایمان، نشانه‌ای از مراکز بزرگ فرهنگی و تاریخی مانند بخارا و سمرقند و یا نشانه‌ای از زندگی شیرین و پربار دیده نمی‌شود.
خالد این شکر شیرین ز سخن می ریزی
خسروت گر بنوازد به کرم، دور مدار
هوش مصنوعی: اگر خسرو با نیکی و مهربانی به تو لطف کند، مانند شکر شیرین سخن خواهد گفت. بنابراین دوری کردن از او بی‌فایده است.