بخش ۵۶ - مناظره کردن سام با پریدخت
به زلف تو تا سر درآوردهام
به آشفتگی سر برآوردهام
ز موی میان تو موئی شدم
ز مشک تو قانع به بوئی شدم
ضعیفی که افگندیش در کمند
گرش میکشی در به رویش مبند
غریبی که امیدش از خان تست
درش باز کن زان که مهمان تست
کریمان کسی را که مهمان کنند
دلش را نشاید که رنجان کنند
ترا گرچه نیروی سرپنجه است
به خون ضعیفان میالای دست
به کویت ز روی نیاز آمدم
به بویت ز راه دراز آمدم
درم باز کن تا کشم در برت
اگرنه بمیرم ز غم بر درت
دلم باز کش تا جفایت کشم
مکش سر که در زیر پایت کشم
شکر لب لب درفشان برگشود
به شیرین زبانی زبان برگشود
که شاها سرت سبز و رخ لعل باد
سمند ترا ماه نو نعل باد
بخش ۵۵ - آمدن سام به پای قصر پریدخت و شرح آن: لبش بر لب شکرآلود کردبخش ۵۷ - مناظره کرده پریدخت با سام: فلک حلقهای از کمر ترکشت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به زلف تو تا سر درآوردهام
به آشفتگی سر برآوردهام
هوش مصنوعی: من به زلف تو چنان گرفتار شدم که از شدت آشفتگی، سرم را بالا بردهام.
ز موی میان تو موئی شدم
ز مشک تو قانع به بوئی شدم
هوش مصنوعی: از موهای تو به قدری تحت تأثیر قرار گرفتم که مثل مویی شدم و به بوی خوشی که از تو میآید راضی هستم.
ضعیفی که افگندیش در کمند
گرش میکشی در به رویش مبند
هوش مصنوعی: اگر ضعیفی را گرفتار کردی، اگر هم که او را به خود نزدیک میکنی، درب را به رویش نبند.
غریبی که امیدش از خان تست
درش باز کن زان که مهمان تست
هوش مصنوعی: غریبی که به تو امید دارد، در خانهات را باز کن، زیرا او مهمان توست.
کریمان کسی را که مهمان کنند
دلش را نشاید که رنجان کنند
هوش مصنوعی: افراد با کرامت و بزرگوار نباید کسی را که به مهمانی دعوت شده است، ناراحت کنند یا دل او را برنجانند.
ترا گرچه نیروی سرپنجه است
به خون ضعیفان میالای دست
هوش مصنوعی: اگرچه تو قدرت و توانایی زیادی داری، اما از آسیب رساندن به ضعفا بپرهیز.
به کویت ز روی نیاز آمدم
به بویت ز راه دراز آمدم
هوش مصنوعی: به خاطر نیازم به تو، به سراغت آمدم و به خاطر عطر و بویت، با وجود فاصلههای طولانی، به سوی تو آمدم.
درم باز کن تا کشم در برت
اگرنه بمیرم ز غم بر درت
هوش مصنوعی: در را باز کن تا بتوانم به آغوش تو بروم، وگرنه از اندوه دوریات در مقابل در تو میمیرم.
دلم باز کش تا جفایت کشم
مکش سر که در زیر پایت کشم
هوش مصنوعی: دل من دوباره به یاد تو بیقرار است. نگذار عشق تو مرا ناراحت کند، زیرا من هم در زیر پای تو هستم و دلم برای تو میتپد.
شکر لب لب درفشان برگشود
به شیرین زبانی زبان برگشود
هوش مصنوعی: لبانش همچون دُر، زیبایی را به نمایش گذاشت و با زبان شیوایش، دلها را فتح کرد.
که شاها سرت سبز و رخ لعل باد
سمند ترا ماه نو نعل باد
هوش مصنوعی: ای پادشاه، سرت سبز و چهرهات مانند لعل میتابد. اسب تو همچون ماه نو در نعلش میدرخشد.