گنجور

بخش ۲۲ - برآمدن آفتاب و رسیدن لشکر پیش سام

چو خورشید سر بر زد از کوهسار
پدید آمد از دور جمعی سوار
بدند از پی سام در جست‌وجوی
ز هر سو نهاده برین دشت روی
چو دیدند مر سام را دردناک
فتادند از اسب بر روی خاک
که آیا کجائی و حال تو چیست
پریشان چرائی و دردت ز کیست
جهان‌پهلوان حال خود بازگفت
که از دوستان راز نتوان نهفت
ز احوال گور و مقام پری
وز آن مهوش لعبت آذری
ز کاخ شبستان و قصر بلند
ز نقش پری‌دخت و نیلی‌پرند
همه خیره گشتند در کار او
بماندند حیران ز گفتار او
ولی در فراقش بماندم بسی
که جانت و جان را نبیند کسی
نه دل می‌توان بست بر دلبری
که با زیردستان نیارد سری
که آیا چه باشد سرانجام کار
چه نقش آورد گردش روزگار
چرا روز روشن بدین نوجوان
سیه گشت از آن نیلگون پرنیان
ز نقش پری‌دخت و سام دلیر
چه بازی کند گردش چرخ پیر
میسر شود با ویش اتصال
به دست آیدش یا شود پایمال
سپهرش که از دیده خون آورد
چه از پرده زین پس برون آورد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو خورشید سر بر زد از کوهسار
پدید آمد از دور جمعی سوار
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید از بالای کوه نمایان شد، از دور گروهی سوارکار پدیدار شدند.
بدند از پی سام در جست‌وجوی
ز هر سو نهاده برین دشت روی
هوش مصنوعی: در جست‌وجوی سام، بدها از همه سو به این دشت روی آورده‌اند.
چو دیدند مر سام را دردناک
فتادند از اسب بر روی خاک
هوش مصنوعی: وقتی دیدند سام به شدت آسیب دیده است، از روی اسب‌ها به زمین افتادند.
که آیا کجائی و حال تو چیست
پریشان چرائی و دردت ز کیست
هوش مصنوعی: آیا در حال حاضر در کجای دنیا هستی و حال و روزت چگونه است؟ چرا اینقدر پریشان هستی و درد و رنجت از چه کسی است؟
جهان‌پهلوان حال خود بازگفت
که از دوستان راز نتوان نهفت
هوش مصنوعی: جهان‌پهلوان حال خود را بیان کرد و گفت که نمی‌توان رازهایی از دوستان را پنهان کرد.
ز احوال گور و مقام پری
وز آن مهوش لعبت آذری
هوش مصنوعی: از وضعیت قبر و جایگاه پری و از آن دختر زیبا و دلربا صحبت می‌کند.
ز کاخ شبستان و قصر بلند
ز نقش پری‌دخت و نیلی‌پرند
هوش مصنوعی: از کاخ و قصرهای بزرگ و زیبا، تصاویری از دختران پری‌چهره و پرندگانی با رنگ نیلین و آبی به ذهن می‌آید.
همه خیره گشتند در کار او
بماندند حیران ز گفتار او
هوش مصنوعی: همه در کار او حیرت‌زده شدند و از سخنان او شگفت‌زده ماندند.
ولی در فراقش بماندم بسی
که جانت و جان را نبیند کسی
هوش مصنوعی: در جدایی او مدت زیادی مانده‌ام، چون کسی جز او جانم را نمی‌بیند.
نه دل می‌توان بست بر دلبری
که با زیردستان نیارد سری
هوش مصنوعی: نمی‌توان به کسی که به افرادی که از او پایین‌ترند، توجهی ندارد، دل بست.
که آیا چه باشد سرانجام کار
چه نقش آورد گردش روزگار
هوش مصنوعی: می‌پرسم سرانجام کار چه خواهد شد و روزگار چه سرنوشتی برای ما رقم خواهد زد.
چرا روز روشن بدین نوجوان
سیه گشت از آن نیلگون پرنیان
هوش مصنوعی: چرا در روز روشن، این جوان با چهره‌ای تیره و غمگین به نظر می‌رسد، در حالی که لباس آن‌ها آبی و زیباست؟
ز نقش پری‌دخت و سام دلیر
چه بازی کند گردش چرخ پیر
هوش مصنوعی: این شعر به معنای تأثیر زمان و سرنوشت بر زندگی انسان‌هاست. به این ترتیب که زیبایی و دلیر بودن ممکن است در برابر روند گذر زمان و تغییرات آن، تحت تأثیر قرار گیرد. زندگی و حوادث آن همواره در حال تغییر و دگرگونی است و هیچ چیز ثابت نمی‌ماند.
میسر شود با ویش اتصال
به دست آیدش یا شود پایمال
هوش مصنوعی: با کمک ویش، امکان جلب اتصال فراهم می‌شود، یا اینکه این اتصال ممکن است به فراموشی سپرده شود.
سپهرش که از دیده خون آورد
چه از پرده زین پس برون آورد
هوش مصنوعی: آسمان که از دیدن مصیبت‌ها مانند خون می‌ترد، چه چیزی می‌تواند از پس پرده‌ها به نمایش بگذارد؟