بخش ۱۷ - رفتن سام نریمان به شکار و دیدن گور را
چو سام از فراز سمند سیاه
چو بر تیرهگون شب فروزنده ماه
بیفکند جنگی دو شیر ژیان
ز گور و ز آهو و ببر بیان
قضا را برآمد یکی تیره گرد
جوان پهلوان رو سوی گرد کرد
یکی گور دید اندر آن پهن دشت
که بر طرف نخجیرگه برگذشت
لبانش ز یاقوت و زرینش دم
سر و دستش از لعل و زرینش سم
ز پیش سواران به کردار باد
برون رفت و رو سوی صحرا نهاد
ملک را دو دیده بماند از پیش
غراب و تکاور براند از پیش
ز فتراک بگشاد پیچان کمند
گره کرد بر گور وحشی فگند
برون رفت از چنبرش تیرهگور
برآورده از چرخ گردنده شور
که سام نریمان فراز غراب
ز ترکش برآورده پران عقاب
به خود برکشید و نظر راست کرد
بران تا برآورد و نخجیر کرد
خدنگش خطا کرد بگسست زه
قضا گفت رو ترک این کار ده
بپیچید بر خود چو بر زد عنان
بغرید مانند ببر بیان
برافراخت یال و بغل برگشاد
بپیوست تیر دگر همچو باد
شکسته شدش چاچیانی کمان
ز تیر سپهری برآمد فغان
تو ای غافل از گردش روزگار
نیاموخته پند آموزگار
مکن گورگیری چو بهرام گور
که ناگه شوی بسته در دام گور
گمان باشدت کافتدت در کمند
نگر تا نگردی تو خود پایبند
بسا صید کو صید صیاد کرد
بسا بنده کو خواجه آزاد کرد
یل نامجو سام پهلو نژاد
تکاور براند از پیش همچو باد
چو سلطان جمشید زرینه جام
زبون گشت در دست سلطان شام
نه نخچیر دید و نه نخچیرگاه
نه گور و نه شیرافکنان سپاه
بیابان خونخوار و مأوای دیو
ز هر سو برآورده غولان غریو
بخش ۱۶ - گفتار در متولد شدن سام نریمان از بطن دختر پادشاه بلخ: به باغی یکی روز در پای سروبخش ۱۸ - رسیدن سام به سر منزل عالم افروز: چنان تا به گاه سپیده براند
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو سام از فراز سمند سیاه
چو بر تیرهگون شب فروزنده ماه
هوش مصنوعی: مانند سام که بر روی اسب سیاه خود ایستاده، همانند نور ماه که در شب تیره میتابد.
بیفکند جنگی دو شیر ژیان
ز گور و ز آهو و ببر بیان
هوش مصنوعی: دو شیر نیرومند به جنگی پرداختهاند، که از گور و آهو و ببر، سخن میگویند و هر کدام در تلاشند تا برتری خود را نشان دهند.
قضا را برآمد یکی تیره گرد
جوان پهلوان رو سوی گرد کرد
هوش مصنوعی: سرنوشت برای جوانی پهلوان و شجاع به سمت سرنوشت تیرهای پیش میرود که تغییرات و چالشهایی را در پی دارد.
یکی گور دید اندر آن پهن دشت
که بر طرف نخجیرگه برگذشت
هوش مصنوعی: یک گور در دشت وسیعی دیده شد که در کنار جایی که شکارگاه بود، قرار داشت.
لبانش ز یاقوت و زرینش دم
سر و دستش از لعل و زرینش سم
هوش مصنوعی: لبان او از یاقوت و زر هستند و دم و دستش از لعل و زر ساخته شده است.
ز پیش سواران به کردار باد
برون رفت و رو سوی صحرا نهاد
هوش مصنوعی: او مانند باد از میان سواران بیرون رفت و به سمت دشت حرکت کرد.
ملک را دو دیده بماند از پیش
غراب و تکاور براند از پیش
هوش مصنوعی: پادشاه دو چشم دارد که از جلو، زاغ و درنده را دور میکند.
ز فتراک بگشاد پیچان کمند
گره کرد بر گور وحشی فگند
هوش مصنوعی: با به هم زدن دستانش، دام را باز کرد و بر گور وحشی، گرهای محکم زد.
برون رفت از چنبرش تیرهگور
برآورده از چرخ گردنده شور
هوش مصنوعی: برای رهایی از دشواریهای زندگی و مشکلات ناشی از سرنوشت، باید از چنگال تاریکی و غم بیرون آمد و به روشنی و خوشحالی دست یافت.
که سام نریمان فراز غراب
ز ترکش برآورده پران عقاب
هوش مصنوعی: سام نریمان به مانند عقابی است که از قلهی بلندی برخاسته و با قدرت و سرعت در حال پرواز است. او به خوبی میتواند از موانع و چالشها عبور کند و در عین حال نماد قدرت و استقامت است.
به خود برکشید و نظر راست کرد
بران تا برآورد و نخجیر کرد
هوش مصنوعی: او خود را به مقام بلندتری رساند و با دقت به آنچه پیش رویش بود نگاه کرد تا به هدفش دست یابد و شکار کند.
خدنگش خطا کرد بگسست زه
قضا گفت رو ترک این کار ده
هوش مصنوعی: خطای تیر خدنگ باعث شد که آن رشته از دست برود، لذا گفت: برو و این کار را رها کن.
بپیچید بر خود چو بر زد عنان
بغرید مانند ببر بیان
هوش مصنوعی: چنان بپیچید و خود را جمع کنید که وقتی فرمان را گرفتید، مانند ببر خشمگین و درنده به حرکت درآیید.
برافراخت یال و بغل برگشاد
بپیوست تیر دگر همچو باد
هوش مصنوعی: سرباز با شجاعت و قدرت، یال خود را بالا برد و بازوهایش را گشود، سپس مانند باد، تیری دیگر پرتاب کرد.
شکسته شدش چاچیانی کمان
ز تیر سپهری برآمد فغان
هوش مصنوعی: چشمهای خسته و دل شکسته به خاطر تیر غمی از آسمان به حالت ناله درآمدهاند.
تو ای غافل از گردش روزگار
نیاموخته پند آموزگار
هوش مصنوعی: ای کسی که از تغییرات زندگی غافل هستی، درسی از معلم نمیگیری.
مکن گورگیری چو بهرام گور
که ناگه شوی بسته در دام گور
هوش مصنوعی: هرگز به دنبال قدرت و جاهطلبی مانند بهرام گور نباش، زیرا ممکن است به ناگاه در دام مشکلات و عواقب گرفتار شوی.
گمان باشدت کافتدت در کمند
نگر تا نگردی تو خود پایبند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو در دام افتادهای؛ پس بهتر است که احتیاط کنی تا خودت را اسیر نکن.
بسا صید کو صید صیاد کرد
بسا بنده کو خواجه آزاد کرد
هوش مصنوعی: بسیاری از شکارها که شکارچی آنها را به دام انداخته، و همچنین بسیاری از بردگان که توسط آقایشان آزاد شدهاند.
یل نامجو سام پهلو نژاد
تکاور براند از پیش همچو باد
هوش مصنوعی: جوانمردی به نام یل، که نسلش از سام است و مانند یک جنگجو، از جلو به سرعت و مانند باد حرکت میکند.
چو سلطان جمشید زرینه جام
زبون گشت در دست سلطان شام
هوش مصنوعی: وقتی که سلطان جمشید، جام طلایی و پرباری در دست سلطان شام قرار گرفت، زبانش بند آمد و از سخن گفتن باز ماند.
نه نخچیر دید و نه نخچیرگاه
نه گور و نه شیرافکنان سپاه
هوش مصنوعی: او نه شکارگاه و نه منطقهای برای شکار را میبیند، و نه نشانهای از گور و نه حتی جنگاوران و سپاهیان را مشاهده میکند.
بیابان خونخوار و مأوای دیو
ز هر سو برآورده غولان غریو
هوش مصنوعی: بیابان پر از خطر و محل زندگی دیوان و هیولاها، از هر طرف صدای غرش این موجودات به گوش میرسد.
حاشیه ها
1400/10/07 19:01
احمـــدترکمانی
امروز بزرگداشت خواجوی کرمانی بود
حماسی سرایی فقط فرزانه توس ;)