بخش ۱۰ - بر تخت نشستن ضحاک در ایران زمین
یکی مرد بود اندر آن روزگار
ز دشت سواران نیزه گذار
گرانمایه هم شاه و هم نیکمرد
ز ترس جهاندار با باد و سرد
همان گاودوشان به فرمانبری
همانتازی اسبان همچون پری
به شیر آن کسی را که بودی نیاز
بدان خواسته دست کردی در آن
پسر بد مر آن پاکدین را یکی
کش از مهر بهره نبد اندکی
جهان جوی را نام ضحاک بود
دلیر و سبکسار و ناپاک بود
(کجا بیورسبش همی خواندند
چنین نام بر پهلوی راندند)
کجا بیور از پهلوانی شمار
که بد در زمانش ورا ده هزار
ز اسبان تازی به زرین ستام
ورا بود چندان که بردند نام
شب و روز بردی به هر ره برین
ز راه بزرگی ز آزار کین
چنان بد که ابلیس روزی پگاه
بیامد بسان یکی نیکخواه
دل مهتر از راه نیکی ببرد
جوان گوش گفتار او را سپرد
بدو گفت پیمانت خواهم نخست
پس آنگه سخن درگشایم درست
بدو گفت جز تو کسی در سرای
چرا باشد ای نامور کدخدای
بخش ۹ - به پادشاهی نشستن جمشید در ایران: کمربسته با فر شاهنشهیبخش ۱۱ - ضحاک: چه باید پدر را پسر چون تو بود
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی مرد بود اندر آن روزگار
ز دشت سواران نیزه گذار
هوش مصنوعی: در آن زمان مردی وجود داشت که از دشت سواران با نیزههایش عبور میکرد.
گرانمایه هم شاه و هم نیکمرد
ز ترس جهاندار با باد و سرد
هوش مصنوعی: انسان گرانبها هم پادشاه است و هم مرد نیک. او از ترس قدرت جهان، با سختیها و مشکلات روبرو میشود.
همان گاودوشان به فرمانبری
همانتازی اسبان همچون پری
هوش مصنوعی: افراد ساده و زحمتکش که تنها به فرمانبرداری از others مشغولاند، مانند اسبهایی هستند که به زیبایی و توانایی خود مینازند.
به شیر آن کسی را که بودی نیاز
بدان خواسته دست کردی در آن
هوش مصنوعی: به کسی که به او نیاز داشتی، به اندازهای که خواستهاش را داشتی، دسترسی پیدا کردی.
پسر بد مر آن پاکدین را یکی
کش از مهر بهره نبد اندکی
هوش مصنوعی: پسر بد، آن انسان پاکدینی را که از عشق و محبت بهرهای نداشت، به قتل رساند.
جهان جوی را نام ضحاک بود
دلیر و سبکسار و ناپاک بود
هوش مصنوعی: جهان نهانی، به نام ضحاک شناخته میشود؛ کسی که دلیر و بیپروا، اما ناپاک و بیرحم است.
(کجا بیورسبش همی خواندند
چنین نام بر پهلوی راندند)
هوش مصنوعی: کجا کسی به آرامی و با صدای بلند نام او را بر دوش کسی به نشان احترام و کار بزرگش میخواندند؟
کجا بیور از پهلوانی شمار
که بد در زمانش ورا ده هزار
هوش مصنوعی: چرا از ویژگیهای پهلوانی او صحبت میکنی، در حالی که در زمانش او را به هزاران بدی متهم کردهاند؟
ز اسبان تازی به زرین ستام
ورا بود چندان که بردند نام
هوش مصنوعی: از اسبهای تازی، به خاطر زین زرین آن، آنقدر از او یاد شده که نامش را بردهاند.
شب و روز بردی به هر ره برین
ز راه بزرگی ز آزار کین
هوش مصنوعی: شب و روز در تلاش بودی تا از این مسیر بزرگ، به دور از آزار و دشمنی پیش بروی.
چنان بد که ابلیس روزی پگاه
بیامد بسان یکی نیکخواه
هوش مصنوعی: شیطانی که خود را به صورت یک نیکوکار نشان میدهد، به قدری بد است که حتی در صبحگاه به دیدار انسانها میآید.
دل مهتر از راه نیکی ببرد
جوان گوش گفتار او را سپرد
هوش مصنوعی: دل چون جوانی از راه نیکی هدایت میشود و گوش به سخنان دل میسپارد.
بدو گفت پیمانت خواهم نخست
پس آنگه سخن درگشایم درست
هوش مصنوعی: من ابتدا از تو میخواهم که به پیمانات وفا کنی و بعد از آن آمادهام که درست و شفاف صحبت کنم.
بدو گفت جز تو کسی در سرای
چرا باشد ای نامور کدخدای
هوش مصنوعی: او به او گفت: ای بزرگترین کدخدا، غیر از تو هیچکس در این خانه وجود ندارد.