گنجور

شمارهٔ ۱۰ - فی مدح الصاحب المعظم جمال الدین دیلم اصفهانی

پسته شکّری است آنک تو داری نه دهن
شکّر عسکری است آنک تو باری نه سخن
هر که او دل برخ ماهرخی خواهد داد
باری آنروی دلفروز که وجهیست حسن
ای سر زلف ترا مرغ دلم دست آموز
و آتش مهر رخت در جگرم دود افکن
بنده ی پرتو روی چو مهت بدر منیر
هندوی زنگی خال سیهت مشک ختن
دست بر سر زده و پای فرو رفته بگل
بر لب جوی زرشک قد تو سرو چمن
بیش ازین ابر سیه بر مه شب پوش مپوش
بعد ازین خیل حبش بر سپه زنک مزن
پرده بردار که در تاب شود شمع فلک
پسته بگشای که تا آب شود درّ عدن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پسته شکّری است آنک تو داری نه دهن
شکّر عسکری است آنک تو باری نه سخن
هوش مصنوعی: پسته‌ای شیرین و خوشمزه‌ای که تو داری، نه از آن نوع شیرین‌زبانی است که فقط در کلام باشد.
هر که او دل برخ ماهرخی خواهد داد
باری آنروی دلفروز که وجهیست حسن
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد دلش را به معشوقی با چهره‌ای زیبا بدهد، باید بهایی بپردازد برای آن چهره دل‌انگیز و جذاب.
ای سر زلف ترا مرغ دلم دست آموز
و آتش مهر رخت در جگرم دود افکن
هوش مصنوعی: موهای زیبای تو همانند پرنده‌ای است که دل من به آن عادت کرده است و عشق تو مانند آتش سوزانی است که در وجودم دود به راه می‌اندازد.
بنده ی پرتو روی چو مهت بدر منیر
هندوی زنگی خال سیهت مشک ختن
هوش مصنوعی: من عاشق نوری هستم که از چهره‌ی تو می‌تابد، مانند ماه روشن. تو همچون هندوی زیبا با خال سیاه بر چهره‌ات، همچون مشک خوشبو از ختن می‌باشی.
دست بر سر زده و پای فرو رفته بگل
بر لب جوی زرشک قد تو سرو چمن
هوش مصنوعی: دست بر سر زده و پای در گل گذاشته و بر لب جوی زرشک ایستاده‌ای، قد تو مانند سرو در چمن است.
بیش ازین ابر سیه بر مه شب پوش مپوش
بعد ازین خیل حبش بر سپه زنک مزن
هوش مصنوعی: دیگر این ابر سیاه را بر چهره ماه شب نپوشان. از این پس، شلیک تیر عشق را بر سپاه دشمن نزن.
پرده بردار که در تاب شود شمع فلک
پسته بگشای که تا آب شود درّ عدن
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن تا نور شمع آسمان روشن شود، گره درخت پسته را باز کن تا آب بهشت به جریان بیفتد.