شمارهٔ ۹ - فی التهنیة قدوم الصاحب الاعظم تاج الحق و الدین العراقی طاب ثراه
مژده ی مقدم مخدوم جهان آوردند
خبر داور دوران زمان آوردند
توسن طبع مرا در جولان افکندند
طایر روح مرا در طیران آوردند
عطرم از لخلخه ی سنبل حورا سودند
تحفه ی جان من از عالم جان آوردند
ذره را شعشعه ی چشمه ی خور بخشیدند
بنده را خلعتی از حضرت خان آوردند
کشتگان را ز روان باز بشارت دادند
تشنگانرا بلب آب روان آوردند
شمارهٔ ۸ - فی تهنیة بعید الفطر: ایکه زلفت شب قدرست و رخ زیبا عیدشمارهٔ ۱۰ - فی مدح الصاحب المعظم جمال الدین دیلم اصفهانی: پسته شکّری است آنک تو داری نه دهن
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مژده ی مقدم مخدوم جهان آوردند
خبر داور دوران زمان آوردند
هوش مصنوعی: مژدهای آوردند که سرور جهانیان به جمع ما آمده است و خبری از قاضی زمان به همراه دارد.
توسن طبع مرا در جولان افکندند
طایر روح مرا در طیران آوردند
هوش مصنوعی: طبیعت من را به حرکت و جنبش واداشتند و روح من را به پرواز درآوردند.
عطرم از لخلخه ی سنبل حورا سودند
تحفه ی جان من از عالم جان آوردند
هوش مصنوعی: عطر من از بوی خوش گل سنبل به دست آمده و هدیهی روح من از دنیای معنوی به من رسیده است.
ذره را شعشعه ی چشمه ی خور بخشیدند
بنده را خلعتی از حضرت خان آوردند
هوش مصنوعی: یک ذره را نوری از چشمه خورشید بخشیدند و بنده را از جانب سلطان لباس ارزندهای آوردند.
کشتگان را ز روان باز بشارت دادند
تشنگانرا بلب آب روان آوردند
هوش مصنوعی: کسانی که در جنگ کشته شده بودند، به آرامش رسیدند و به آنها خبر خوشی دادند. همچنین، تشنگان نیز به نهر آب رسیدند و از آن بهرهمند شدند.