گنجور

شمارهٔ ۵۸

با دل گفتم چو چشمم از خون دریاست
پیوسته بخون جگرم تشنه چراست
دل گفت چو خون چشمت اصلی گهرست
بر دیده بدارش که جگر گوشه ماست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با دل گفتم چو چشمم از خون دریاست
پیوسته بخون جگرم تشنه چراست
هوش مصنوعی: با دل خود سخن گفتم که چرا چشمانم به خون می‌افتد و مانند دریا پر از خون است. همیشه به خاطر درد جگرم، تشنه به خون است.
دل گفت چو خون چشمت اصلی گهرست
بر دیده بدارش که جگر گوشه ماست
هوش مصنوعی: دل گفت که چشمانت همچون جواهرات قیمتی هستند و باید آنها را بر روی دیده‌ام نگه‌دارم، زیرا تو عزیزترین کسی هستی که دارم.