شمارهٔ ۴۷
دوش آن پسر کوفه گر چون برخاست
می کرد اشارتم که استاد اینجاست
یعنی بگذر
گفتم ز غمت رنگ رخم چون زر شد
گفتا که بسیم کار ما گردد راست
ماننده ی زر
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش آن پسر کوفه گر چون برخاست
می کرد اشارتم که استاد اینجاست
هوش مصنوعی: دیروز آن پسر کوفی که با من بود، وقتی بلند شد به من اشاره کرد که استاد اینجا حضور دارد.
یعنی بگذر
هوش مصنوعی: بگذارید که همه چیز از سر بگذرد و ادامه دهید.
گفتم ز غمت رنگ رخم چون زر شد
گفتا که بسیم کار ما گردد راست
هوش مصنوعی: گفتم که از ناراحتی تو، رنگ صورتم مثل طلا شده است. او پاسخ داد که این فقط مربوط به کار ماست و درست خواهد شد.
ماننده ی زر
هوش مصنوعی: شما مانند طلا هستید.