شمارهٔ ۷۳
ز جام عشق تو عقلم خراب می گردد
ز تاب مهر تو جانم کباب می گردد
مرا دلیست که دائم بیاد لعل لبت
بگرد ساقی و جام شراب می گردد
هلاک خود بدعا خواستم ولی چکنم
که دیر دعوت من مستجاب می گردد
دلست کاین همه خونم ز دیده می بارد
پرست کافت جان عقاب می گردد
تو خود چه آب و گلی کاب زندگی هر دم
ز شرم چشمه ی نوش تو آب می گردد
چو بر تو می فکنم دیده اشک گلگونم
ز عکس گلشن رویت گلاب می گردد
بجام باده چه حاجت که پیر گوشه نشین
بیاد چشم تو مست و خراب می گردد
عجب نباشد اگر شد سیاه و سودائی
چنین که زلف تو بر آفتاب می گردد
چو بر درت گذرم گوئیم که خواجو باز
بگرد خانه ی ما از چه باب می گردد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز جام عشق تو عقلم خراب می گردد
ز تاب مهر تو جانم کباب می گردد
هوش مصنوعی: از نشانههای عشق تو، عقل و فکر من به هم میریزد و از شدت محبت تو، جانم دچار درد و رنج میشود.
مرا دلیست که دائم بیاد لعل لبت
بگرد ساقی و جام شراب می گردد
هوش مصنوعی: دل من همیشه به یاد رنگ لب تو میگردد، ای ساقی، و در پی شراب و مستی است.
هلاک خود بدعا خواستم ولی چکنم
که دیر دعوت من مستجاب می گردد
هوش مصنوعی: من برای هلاک خود دعا کردم، اما نمیدانم چرا پاسخ دعایم دیر به من میرسد.
دلست کاین همه خونم ز دیده می بارد
پرست کافت جان عقاب می گردد
هوش مصنوعی: دل من اینقدر پر از احساسات است که اشکهایم مانند بارانی جاری میشوند. آنقدر پر از عشق و دلسوزیام که جانم همچون پرندهای آزاد و بلندپرواز میشود.
تو خود چه آب و گلی کاب زندگی هر دم
ز شرم چشمه ی نوش تو آب می گردد
هوش مصنوعی: تو چه نوع موجودی هستی که هر لحظه به لطف چشمهی زلال و نوشیدنی تو، زندگی به آب و گل تازهای در میآید و زنده میشود؟
چو بر تو می فکنم دیده اشک گلگونم
ز عکس گلشن رویت گلاب می گردد
هوش مصنوعی: هرگاه به تو نگاه میکنم، اشکهای من به رنگ سرخ گل در میآید و از زیبایی چهرهات، بویی شبیه عطر گلستان میگیرد.
بجام باده چه حاجت که پیر گوشه نشین
بیاد چشم تو مست و خراب می گردد
هوش مصنوعی: برای چه نیازی به شراب است، وقتی که آن پیر گوشهنشین به یاد چشمان تو مست و خراب میشود؟
عجب نباشد اگر شد سیاه و سودائی
چنین که زلف تو بر آفتاب می گردد
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر کسی به خاطر زیبایی و جذابیت زلف تو دچار خواب و خیال شود و به حالت غمگینی و دلتنگی بیفتد، چون همانطور که زلف تو درخشان است، نور خورشید هم بر آن میتابد.
چو بر درت گذرم گوئیم که خواجو باز
بگرد خانه ی ما از چه باب می گردد
هوش مصنوعی: وقتی از در تو میگذرم، میگویم که چرا خواجو از خانه ما میگردد و باز میگردد؟