شمارهٔ ۶۰
بر سر کوی خرابات محبت کوئیست
که مرا بر سر آن کوی نظر بر سوئیست
دهنش یکسر مویست و میانش یک موی
وز میان تن من تا بمیانش موئیست
ابروی او که ز چشمم نرود پیوسته
نه کمانیست که شایسته ی هر بازوئیست
مرهمی از من مجروح مدارید دریغ
که دلم خسته ی پیکان کمال ابروئیست
گر من از خوی بد خویش نگردم چه عجب
هر کسی را که در آفاق ببینی خوئیست
ز آتش دوزخم از بهر چه می ترسانید
دوزخ آنست که خالی ز بهشتی روئیست
نسخه ی غالیه یا رایحه ی گلزارست
نکهت سنبل تریا نفس گلبوئیست
هر که از زلف دراز تو نگوید سخنی
دست کوته کن ازو زانک پریشان گوئیست
اگر از کوی تو خواجو بملامت نرود
مکنش هیچ ملامت که ملامت جوئیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر سر کوی خرابات محبت کوئیست
که مرا بر سر آن کوی نظر بر سوئیست
هوش مصنوعی: در خیابان محبت، جایی هست که مشغول آن هستم و من همواره میخواهم به آن مکان نگاهی بیندازم.
دهنش یکسر مویست و میانش یک موی
وز میان تن من تا بمیانش موئیست
هوش مصنوعی: دهانش پر از مو است و در میانهاش یک دسته مو وجود دارد. از وسط بدن من تا میانهاش نیز یک رشته مو هست.
ابروی او که ز چشمم نرود پیوسته
نه کمانیست که شایسته ی هر بازوئیست
هوش مصنوعی: ابروی او نمیگذارد که چشمم از او برگردد، چون این ابرو مانند کمانی است که مخصوص هر بازویی نیست.
مرهمی از من مجروح مدارید دریغ
که دلم خسته ی پیکان کمال ابروئیست
هوش مصنوعی: دلسردی و غم من را کم کنید، چرا که قلبم از تیرگی عشق و زیبایی ابروهای او زخمی و خسته است.
گر من از خوی بد خویش نگردم چه عجب
هر کسی را که در آفاق ببینی خوئیست
هوش مصنوعی: اگر من نتوانم از خوی بد خود دور شوم، تعجبی ندارد که هر کسی که در دنیا میبینی، خصوصیات و صفات مخصوصی دارد.
ز آتش دوزخم از بهر چه می ترسانید
دوزخ آنست که خالی ز بهشتی روئیست
هوش مصنوعی: من از آتش زخم خود میسوزم، چرا مرا از دوزخ میترسانید؟ دوزخ واقعی جایی است که از روی بهشتی بیخبر باشد.
نسخه ی غالیه یا رایحه ی گلزارست
نکهت سنبل تریا نفس گلبوئیست
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی به توصیف عطر و بوی گلها میپردازد. در واقع، میگوید که بوی عطر خاصی، مشابه با رایحهای از گلها مانند سنبل و گلبو است. به طور کلی، اشاره دارد به لطافت و دلنشینی این رایحهها که به انسان حس تازگی و طراوت میدهد.
هر که از زلف دراز تو نگوید سخنی
دست کوته کن ازو زانک پریشان گوئیست
هوش مصنوعی: هر کسی که درباره زلف بلند تو چیزی نگوید، بهتر است که از او دوری کنی، چون او فردی پریشان و آشفته است.
اگر از کوی تو خواجو بملامت نرود
مکنش هیچ ملامت که ملامت جوئیست
هوش مصنوعی: اگر کسی از محبت و دوستی تو نرنجد و شکایتی نکند، خودت هم هیچگاه او را سرزنش نکن، زیرا سرزنش فقط درد و کینه به وجود میآورد.