گنجور

شمارهٔ ۴۵

گر سر درآورد سرم آنجا که پای اوست
ور سرکشد تنعّم من در جفای اوست
گر می برد ببندگی و می کشد ببند
آنست رای اهل مودّت که رای اوست
هر چند دورم از رخ او همچو چشم بد
پیوسته حرز بازوی جانم دعای اوست
هیچم بدست نیست که در پایش افکنم
الا سری که پیشکش خاک پای اوست
گر مدعای کشته ی شاهد شهادتست
دعوی چه حاجتست که شاهد گوای اوست
از هر چه بر صحایف عالم مصوّرست
حیرت در آن شمایل حیرت فزای اوست
تا دیده دیده است رخ دلربای او
دل در بلای دیده و جان در بلای اوست
در هر زبان که می شنوم گفتگوی ماست
در هر طرف که می شنوم ماجرای اوست
خواجو کسی که مالک ملک قناعتست
شاه جهان بعالم معنی گدای اوست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر سر درآورد سرم آنجا که پای اوست
ور سرکشد تنعّم من در جفای اوست
هوش مصنوعی: اگر من در جایی که او هست سر خود را بلند کنم، یا اگر از راحتی و ناز او دور شوم، در واقع به خودم ظلم کرده‌ام.
گر می برد ببندگی و می کشد ببند
آنست رای اهل مودّت که رای اوست
هوش مصنوعی: اگر عشق و علاقه انسان‌ها را از بند آزادی می‌برد، و اگر او را به حالت تسلیم می‌کشاند، این همان نظر و‌اندیشه افرادی است که به محبت و دوستی پایبندند، زیرا این نظر از آنِ خود عشق است.
هر چند دورم از رخ او همچو چشم بد
پیوسته حرز بازوی جانم دعای اوست
هوش مصنوعی: با اینکه از چهره‌اش دور هستم و همچون چشم‌بدی که همیشه در ترس و نگرانی است، اما حافظه‌ام از دعای او و عشقش محافظت می‌کند.
هیچم بدست نیست که در پایش افکنم
الا سری که پیشکش خاک پای اوست
هوش مصنوعی: هیچ چیز دیگری در دست ندارم که به پای او بیندازم به جز سرم که آن را به عنوان احترام به خاک پایش تقدیم می‌کنم.
گر مدعای کشته ی شاهد شهادتست
دعوی چه حاجتست که شاهد گوای اوست
هوش مصنوعی: اگر کسی ادعای کشته شدن به خاطر عشق یک معشوق را دارد، نیازی به اثبات این ادعا نیست، چون خود معشوق گواهی بر این ادعاست.
از هر چه بر صحایف عالم مصوّرست
حیرت در آن شمایل حیرت فزای اوست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در عالم نوشته و به تصویر کشیده شده، از خود شگفتی و زیبایی دارد، اما شگفتی واقعی در زیبایی اوست که فراتر از همه اینهاست.
تا دیده دیده است رخ دلربای او
دل در بلای دیده و جان در بلای اوست
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشم، زیبایی‌های دلربای او را دیده، دل در گرفتار حالتی از عشق و شوق اوست و جان نیز در درد و رنج عشق او به سر می‌برد.
در هر زبان که می شنوم گفتگوی ماست
در هر طرف که می شنوم ماجرای اوست
هوش مصنوعی: هر زبانی که به آن گوش می‌سپارم، صحبت از ماست و هر جایی که به داستان‌ها گوش می‌زنم، به ماجرای او اشاره دارد.
خواجو کسی که مالک ملک قناعتست
شاه جهان بعالم معنی گدای اوست
هوش مصنوعی: خواجو بیان می‌کند که کسی که در زندگی خود به قناعت و رضایت دل از داشته‌هایش می‌رسد، در واقع به پادشاهی برتر دست یافته است و افراد دیگر در فهم معنویات و ارزش‌های واقعی، به نوعی وابسته و نیازمند به او هستند.