گنجور

شمارهٔ ۴۲

مائیم آن گدای که سلطان گدای ماست
ما زیر دست مهر و فلک زیر پای ماست
تا بر در سرای شما سر نهاده ایم
اقبال بنده ی در دولتسرای ماست
بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما
و کنون جهان ز گریه پر از های های ماست
زینسان که در قفای تو از غم بسوختیم
گوئی که دود سوخته ئی در قفای ماست
تا کی زنید تیغ جفا بر شکستگان
سهلست اگر بقای شما در فنای ماست
گر برکشی و گر بکشی رای رای تست
هر چیز کان نه رای تو باشد نه رای ماست
آن کاشنای تست غریبست در جهان
وانکو غریب گشت ز خویش آشنای ماست
ما را اگر تو مشترییی این سعادتیست
بنمای رخ که دیدن رویت بهای ماست
خواجو که خاک پای گدایان کوی تست
شاهی کند گرش تو بگوئی گدای ماست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مائیم آن گدای که سلطان گدای ماست
ما زیر دست مهر و فلک زیر پای ماست
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که در مقام گدایان به سر می‌بریم، اما سلطان و فرمانروا هم گدای ما به شمار می‌رود. ما در سایه‌ی مهر و محبت الهی قرار داریم و ستاره‌ها و سرنوشت نیز زیر پای ما هستند.
تا بر در سرای شما سر نهاده ایم
اقبال بنده ی در دولتسرای ماست
هوش مصنوعی: ما به در خانه شما آمده‌ایم و سر خود را به نشانه ادب گذاشته‌ایم، خوشبختی ما در این است که به درگاه شما نزدیک هستیم.
بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما
و کنون جهان ز گریه پر از های های ماست
هوش مصنوعی: زمانی که ما فقط خاک و مواد ساده بودیم، صدای زیادی در دنیا ایجاد می‌کردیم، اما حالا که به عالم وجود آمده‌ایم، این دنیا تا حدی پر از گریه و زاری ما شده است.
زینسان که در قفای تو از غم بسوختیم
گوئی که دود سوخته ئی در قفای ماست
هوش مصنوعی: ما با اشتیاق و درد تو سوختیم، انگار که کسی در پس ما دودی از این سوختن به جا گذاشته است.
تا کی زنید تیغ جفا بر شکستگان
سهلست اگر بقای شما در فنای ماست
هوش مصنوعی: تا کی به ستم و ظلم بر کسانی که ضعیف و شکست‌خورده هستند، ادامه می‌دهید؟ آسان است که به آنها آسیب بزنید، در حالی که اگر شما نابود شویم، بقای شما در خطر خواهد بود.
گر برکشی و گر بکشی رای رای تست
هر چیز کان نه رای تو باشد نه رای ماست
هوش مصنوعی: هر چه بکنید، چه شما تصمیم بگیرید و چه دیگران، در نهایت این تصمیمات باید با نظر شما هماهنگ باشد. هر چیزی که نه با نظر شما باشد و نه با نظر ما، ارزش چندانی ندارد.
آن کاشنای تست غریبست در جهان
وانکو غریب گشت ز خویش آشنای ماست
هوش مصنوعی: آن کسی که در دنیا غریب است و از خود دور شده، در واقع آشنای ماست و ما از او شناخت داریم.
ما را اگر تو مشترییی این سعادتیست
بنمای رخ که دیدن رویت بهای ماست
هوش مصنوعی: اگر تو به ما توجه کنی، این خود نشان از خوشبختی ماست. فقط کافیست که چهره‌ات را به ما نشان بدهی، چرا که دیدن روی تو برای ما ارزشمندترین چیز است.
خواجو که خاک پای گدایان کوی تست
شاهی کند گرش تو بگوئی گدای ماست
هوش مصنوعی: خواجو به جایی اشاره دارد که از مقام و موقعیت خود صرف‌نظر کرده و خود را در برابر افرادی که در راه عشق و محبت و در نزد معشوق قرار دارند، humble و خاکی می‌بیند. او می‌گوید که اگر تو بگویی ما همگی گدایان عشق هستیم، حتی این افراد هم می‌توانند مقام والایی داشته باشند، چون دل‌نواز عشق را فراموش نکرده‌اند. در اینجا عشق و ادب را بر هر مقام و پستی ارجح می‌داند.

حاشیه ها

1395/11/08 01:02
علی احمدی

با توجه به قافیه ی غزل بیت سوم باید به این شکل باشد
بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما
واکنون جهان ز گریه پر از های های ماست