شمارهٔ ۴۱
رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست
زخم از کسی خوریم که رنجش شفای ماست
جائی سرای تست که جای سرای نیست
وانگه در سرای تو خلوتسرای ماست
گرما خطا کنیم عطای تو بیحدست
نومیدی از عطای تو حدّ خطای ماست
روزی گدای کوی خودم خوان که بنده را
این سلطنت بسست که گوئی گدای ماست
حاجت بخونبها نبود چون تو می کشی
مقتول خنجر تو شدن خونبهای ماست
ما را بدست خویش بکش کان نوازشست
دشنام اگر ز لفظ تو باشد دعای ماست
گر می کشی رهینم و گر می کشی رهی
هر ناسزا که آن ز تو آید سزای ماست
زهر ار چنانک دوست دهد نوش دارو است
درد ار چنانک یار فرستد دوای ماست
گفتم که ره برد بسرا پرده ی تو گفت
خواجو که محرم حرم کبریای ماست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست
زخم از کسی خوریم که رنجش شفای ماست
هوش مصنوعی: در زندگی ممکن است از افرادی رنج ببریم که در واقع درد و مشکلات آنها، راهی برای بهبود وضعیت ما هستند. همچنین، ممکن است آسیبهایی را از کسانی دریافت کنیم که در درون خودشان آرامش و نجاتی نهفته دارند که میتواند به ما کمک کند.
جائی سرای تست که جای سرای نیست
وانگه در سرای تو خلوتسرای ماست
هوش مصنوعی: جایی که تو اقامت داری، در واقع جایی برای زندگی نیست، اما در حقیقت در خانه تو، مکانی آرام برای ما وجود دارد.
گرما خطا کنیم عطای تو بیحدست
نومیدی از عطای تو حدّ خطای ماست
هوش مصنوعی: اگر ما در کارهای خود اشتباه کنیم، بخشش و رحمت تو بینهایت است و ناامیدی ما از بخشش تو به اندازه اشتباهات ماست.
روزی گدای کوی خودم خوان که بنده را
این سلطنت بسست که گوئی گدای ماست
هوش مصنوعی: روزی در کوی خودم از من پذیرایی کن، زیرا برای من همین سلطنت کافی است که بگویی من گدای تو هستم.
حاجت بخونبها نبود چون تو می کشی
مقتول خنجر تو شدن خونبهای ماست
هوش مصنوعی: نیازی به پرداخت بهای خون نیست، زیرا تو میکشی و کشته شدن ما به دست تو خود نشاندهنده بهای خون ماست.
ما را بدست خویش بکش کان نوازشست
دشنام اگر ز لفظ تو باشد دعای ماست
هوش مصنوعی: ما را با دستان خودت به قتل برسان، چون این کاری از سر محبت است؛ و حتی اگر کلمات تو توهینآمیز باشد، باز هم این برای ما مانند دعایی ارزشمند است.
گر می کشی رهینم و گر می کشی رهی
هر ناسزا که آن ز تو آید سزای ماست
هوش مصنوعی: اگر تو مرا به زحمت بیندازی و یا در مسیری به چالش بکشی، هر چیز بدی که از تو ناشی شود، سزاوار من است.
زهر ار چنانک دوست دهد نوش دارو است
درد ار چنانک یار فرستد دوای ماست
هوش مصنوعی: اگرچه سمّی وجود داشته باشد، اگر دوستی آن را بدهد، شبیه نوش دارویی خواهد شد. همچنین، اگر درد و رنجی از طرف یار به ما برسد، آن هم میتواند درمان ما باشد.
گفتم که ره برد بسرا پرده ی تو گفت
خواجو که محرم حرم کبریای ماست
هوش مصنوعی: گفتم که مرا به جایی که تو در آن هستی و پردهات را کنار بزنم، ببر. او گفت: خواجو، تنها کسی که به رازهای بزرگ ما دسترسی دارد، خود ما هستیم.
حاشیه ها
1397/01/19 02:04
پدرام
لطفاً معنای این بیت
گر میکشی رهینم وگر میکشی رهی
1398/01/31 13:03
حسین مطهری
این بیت با اعراب نویسی چنین است:
گر می کُشی رَهینم و گر می کِشی رَهی
معنی: اگر مرا بُکُشی وام دار تو هستم و اگر به سمت خود بِکِشی رها خواهم بود.
حافظ هم در غزلی میگوید: گر بِکِشم زهی طرب ور بُکُشد زهی شرف