گنجور

شمارهٔ ۲

مگذر ای یار و درین واقعه مگذار مرا
چون شدم صید تو برگیر و نگهدار مرا
اگرم زار کشی میکش و بیزار مشو
زاریم بین و ازین بیش میازار مرا
چون در افتاده ام از پای و ندارم سر خویش
دست من گیر و دل خسته بدست آر مرا
بی گل روی تو بس خار که در پای منست
کیست کز پای برون آورد این خار مرا
برو ای بلبل شوریده که بی‌گل‌رویی
نکشد گوشهٔ خاطر سوی گلزار مرا
هر که خواهد که بیک جرعه مرا دریابد
گو طلب کن بدر خانه ی خمّار مرا
تا شوم فاش بدیوانگی و سر مستی
مست و آشفته بر آرید ببازار مرا
چند پندم دهی ای زاهد و وعظم گوئی
دلق و تسبیح ترا خرقه و زنّار مرا
ز استانم ز چه بیرون فکنی چون خواجو
خاک را هم ز سرم بگذر و بگذار مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگذر ای یار و درین واقعه مگذار مرا
چون شدم صید تو برگیر و نگهدار مرا
هوش مصنوعی: ای دوست، از کنارت نرو و در این ماجرا مرا تنها نگذار. اکنون که به دام تو افتاده‌ام، مرا بگیر و حفظ کن.
اگرم زار کشی میکش و بیزار مشو
زاریم بین و ازین بیش میازار مرا
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مرا بگویی که در عذاب و رنج هستم، بزن و آزارم نده. حال من را ببین و بیشتر از این اذیتم نکن.
چون در افتاده ام از پای و ندارم سر خویش
دست من گیر و دل خسته بدست آر مرا
هوش مصنوعی: وقتی که به زمین افتاده‌ام و توانایی ایستادن ندارم، دست مرا بگیر و دل شکسته‌ام را نجات بده.
بی گل روی تو بس خار که در پای منست
کیست کز پای برون آورد این خار مرا
هوش مصنوعی: بی‌وجود تو، تنها زخم‌ها و دردهایم باقی مانده‌اند. چه کسی می‌تواند این زخم‌ها را از من دور کند؟
برو ای بلبل شوریده که بی‌گل‌رویی
نکشد گوشهٔ خاطر سوی گلزار مرا
هوش مصنوعی: ای بلبل دیوانه، برو! چون تو بی‌گلی در کنار من، نمی‌توانی مرا به یاد گلزار و زیبایی‌هایش بیاندازی.
هر که خواهد که بیک جرعه مرا دریابد
گو طلب کن بدر خانه ی خمّار مرا
هوش مصنوعی: هر کس که می‌خواهد با یک جرعه از من آشنا شود، بهتر است که به دنبال من در خانه‌ی فروشنده‌ی شراب بیفتد.
تا شوم فاش بدیوانگی و سر مستی
مست و آشفته بر آرید ببازار مرا
هوش مصنوعی: می‌خواهم به خاطر دیوانگی و حالتی که دارم، به طور علنی در بازار به نمایش گذاشته شوم و احساس مسرت و آشفتگی‌ام را نشان دهم.
چند پندم دهی ای زاهد و وعظم گوئی
دلق و تسبیح ترا خرقه و زنّار مرا
هوش مصنوعی: ای زاهد، چند بار می‌خواهی نصیحت کنی؟ تو در حالی که تسبیح و لباس مخصوص خود را به رخ می‌کشی، من هم لباس خود را دارم و برایم ارزشمندی خاصی دارد.
ز استانم ز چه بیرون فکنی چون خواجو
خاک را هم ز سرم بگذر و بگذار مرا
هوش مصنوعی: از سرزمینم چرا می‌خواهی دورم کنی؟ حتی اگر بخواهی خاک را هم از بالای سرم کنار بزنی، فقط مرا به حال خود بگذار.

حاشیه ها

1388/07/16 07:10
نگین شکروی

با درود وسپاس فراوان
در مصراع اول بیت دوم"میکشی" اشتباه چاپی بوده و "میکش" صحیح است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1394/02/06 15:05
همایون

می‌کش در مصراع اول بیت دوم یعنی چی ؟

1395/05/01 21:08
محمد

مِی کِش نیست. می کُش است. یعنی بُُکش

1400/10/20 11:01
قطره

جانسپاری در برابر معشوق. 

1401/04/18 14:07
آرش

در بیت پنجم مسرع اول، «برو ای» درست است واو در کلمه برو به الف در کلمه ای چسبیده، لطفا اصلاح بفرمایید. با سپاس

1402/12/17 23:03
نَهان

« خاک را هم ز سرم بگذر و بگذار مرا » 

منظورش اینه که: « ولم کن بذار بمیرم » ؟