گنجور

شمارهٔ ۱۵۰

بنده محمودست و سلطان در ره معنی ایاز
کار دینداران نمازست و نماز ما نیاز
ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
گر ز دست ساقی تحقیق جامی خورده ئی
می پرستی را حقیقت دان و هستی را مجاز
حاجیان چون روی در راه حجاز آورده اند
مطرب عشّاق گو بنواز راهی از حجاز
هر گروهی مذهبی دارند و هر کس ملتی
مذهب ما نیست الا عشق خوبان طراز
پیش رامین هیچ گل ممکن نباشد غیر ویس
پیش سلطان هیچکس محمود نبود جز ایاز
سوختیم ای مطرب بربط نوار چنگ زن
ساز را بر ساز کن و امشب دمی با ما بساز
بلبل دلسوز بین از ناله ی ما در خروش
شمع بزم افروز بین از آتش ما در گداز
ای خوشا در مجلس روحانیان گاه صبوح
دلنوازان عود سوز و پرده سازان عود ساز
گفتمش باز آ که هر شب چشم من بازست گفت
مرغ وصلم صید نتوان کرد با این چشم باز
باز پرسیدم ز زلفش کز چه رو آشفته ئی
گفت خواجو قصّه ی شوریدگان باشد دراز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بنده محمودست و سلطان در ره معنی ایاز
کار دینداران نمازست و نماز ما نیاز
هوش مصنوعی: من تابع و بنده محمود هستم و در دنیا، ایاز به عنوان خدمتکار وی شناخته می‌شود. کار افرادی که به دین و مذهب پایبند هستند، برقراری نماز است، اما نماز من تنها یک نیاز و خواسته شخصی است.
ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
هوش مصنوعی: برای نمازت روح و جانت را آماده کن و در پی کسی بگرد که قامتش مانند سرو است و در این حال در نماز ایستاده است.
گر ز دست ساقی تحقیق جامی خورده ئی
می پرستی را حقیقت دان و هستی را مجاز
هوش مصنوعی: اگر از دست ساقی (مهماندار) جامی نوشیده‌ای، بدان که می پرستی (شراب‌نوشی) را باید واقعی و وجودی بدانید و هستی (وجود) را تنها چیزی مجازی و غیرواقعی تصور کن.
حاجیان چون روی در راه حجاز آورده اند
مطرب عشّاق گو بنواز راهی از حجاز
هوش مصنوعی: زمانی که حاجیان به سوی حجاز رهسپار می‌شوند، ای نوازنده، نغمه‌ای بنواز که عشق را به تصویر بکشد و آن مسیر را زنده کند.
هر گروهی مذهبی دارند و هر کس ملتی
مذهب ما نیست الا عشق خوبان طراز
هوش مصنوعی: هر گروهی معتقد به یک مذهب خاص هستند و تنها عشق به انسان‌های نیکو می‌تواند ما را به یک دیگر نزدیک کند و از دیگر مذاهب جدا کند.
پیش رامین هیچ گل ممکن نباشد غیر ویس
پیش سلطان هیچکس محمود نبود جز ایاز
هوش مصنوعی: در حضور رامین، هیچ گلی نمی‌تواند باشد، مانند اینکه در حضور سلطان، هیچ کس به جز ایاز، محمود نیست.
سوختیم ای مطرب بربط نوار چنگ زن
ساز را بر ساز کن و امشب دمی با ما بساز
هوش مصنوعی: ما در آتش عشق می‌سوزیم، ای نوازنده، چنگ را به آواز درآور و امشب لحظاتی را با ما بگذران.
بلبل دلسوز بین از ناله ی ما در خروش
شمع بزم افروز بین از آتش ما در گداز
هوش مصنوعی: بلبل دلسوز به خاطر ناله‌های ما در حال ناله و غمگینی است و شمعی که در میهمانی می‌افروزد، از عشق و درد ما در حال ذوب شدن است.
ای خوشا در مجلس روحانیان گاه صبوح
دلنوازان عود سوز و پرده سازان عود ساز
هوش مصنوعی: ای کاش در محفل عارفان و روحانیون، لحظاتی به خوشی و لذت بگذرانیم، جایی که نوازندگان با عود نغمه‌های دل‌نواز می‌نوازند و هنرمندان با نواختن پرده‌های موسیقی، دل‌ها را شاد می‌کنند.
گفتمش باز آ که هر شب چشم من بازست گفت
مرغ وصلم صید نتوان کرد با این چشم باز
هوش مصنوعی: به او گفتم برگرد که هر شب چشمانم به انتظار تو باز است. او در پاسخ گفت که پرنده وصالم نمی‌تواند با این چشمان باز صید شود.
باز پرسیدم ز زلفش کز چه رو آشفته ئی
گفت خواجو قصّه ی شوریدگان باشد دراز
هوش مصنوعی: سؤالی از معشوقه‌ام کردم که چرا موهایش در هم رفته و آشفته است. او پاسخ داد که این داستان به بلای عشق و دیوانگی مربوط می‌شود و خیلی طولانی است.