گنجور

شمارهٔ ۱۲

ای جان من بیاد لبت تشنه بر شراب
هر دم بجام لعل لبت تشنه تر شراب
در ده قدح که مردم چشمم نشسته است
در آرزوی نرگس مست تو در شراب
ما را ز جام باده لعلت گزیر نیست
آری مراد مست نباشد مگر شراب
بر من بخاک پات که مانند آتشست
گر آب می خورم بهوایت و گر شراب
هر دم که در دلم گذرد نیش غمزه ات
گردد ز غصّه بر دل من نیشتر شراب
در گردش آر جام طرب تا مرا دمی
از گردش زمانه کند بیخبر شراب
هر دم بروی زرد فرو ریزدم سرشک
چشمم نگر که می دهد از جام زر شراب
خواجو ز بسکه جام میش یاد می کنی
در جان می پرست تو گردست اثر شراب
بازار بغربت از می و مستی که نزد عقل
بر خستگان غریب بود در سفر شراب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جان من بیاد لبت تشنه بر شراب
هر دم بجام لعل لبت تشنه تر شراب
هوش مصنوعی: ای عشق من، یاد لب‌های تو همیشه در ذهنم است و مانند شربتی که به آن علاقه دارم، هر بار که به لبت فکر می‌کنم، تشنگی‌ام بیشتر می‌شود.
در ده قدح که مردم چشمم نشسته است
در آرزوی نرگس مست تو در شراب
هوش مصنوعی: در دهلیز وجودم، جمعیتی نشسته‌اند که به نرگس زیبای تو و شرابی که در آن غرق شده‌ایم، چشم دوخته‌اند و در انتظارند.
ما را ز جام باده لعلت گزیر نیست
آری مراد مست نباشد مگر شراب
هوش مصنوعی: ما از نوشیدن شراب زیبا و قرمز تو فرار نداریم، چرا که شادی و مراد واقعی فقط از این شراب حاصل می‌شود.
بر من بخاک پات که مانند آتشست
گر آب می خورم بهوایت و گر شراب
هوش مصنوعی: من سر به آستانت می‌گذارم، زیرا عشق تو به مانند آتش در وجودم شعله‌ور است؛ حتی اگر آب بنوشم، به خاطر توست و اگر شراب بنوشم نیز باز به خاطر توست.
هر دم که در دلم گذرد نیش غمزه ات
گردد ز غصّه بر دل من نیشتر شراب
هوش مصنوعی: هر بار که یاد تو به دلم می‌افتد، غمزه‌ات مانند خنجر به قلبم می‌زند و درد و غم را برایم به ارمغان می‌آورد، همچون شراب که باعث نشئه و زوال می‌شود.
در گردش آر جام طرب تا مرا دمی
از گردش زمانه کند بیخبر شراب
هوش مصنوعی: با گردش جام شادمانی را به من بده تا لحظه‌ای از چرخش بی‌رحم زمان غافل شوم و از غم‌های آن دور بمانم.
هر دم بروی زرد فرو ریزدم سرشک
چشمم نگر که می دهد از جام زر شراب
هوش مصنوعی: هر لحظه که تو به رنگ زرد در می‌آیی، من اشک چشمم را بر زمین می‌ریزم. نگاه کن که چگونه از جام زرین، شراب می‌نوشد.
خواجو ز بسکه جام میش یاد می کنی
در جان می پرست تو گردست اثر شراب
هوش مصنوعی: تو به قدری در یاد آوری نوشیدنی مشغول هستی که اثر آن در جان تو خود را نشان می‌دهد.
بازار بغربت از می و مستی که نزد عقل
بر خستگان غریب بود در سفر شراب
هوش مصنوعی: بازار تب و تخت در غم و تنهایی، جایی است که می و شیدایی برای خسته‌دلانی که عقلشان از افسردگی دور است، غریب و نامأنوس است.

حاشیه ها

1394/03/15 02:06
شیرزادی

در بیت ششم "آر" به معنی "آور" اشتباها "آرم" درج شده که وزن و مفهوم بیت را مخدوش می سازد.