گنجور

شمارهٔ ۱۰۷

حدیث جان بجز جانان نداند
که جز جانان کسی در جان نداند
مرا با درد خود بگذار و بگذر
که کس درد مرا درمان نداند
روا باشد که دور از حضرت شاه
بمیرد بنده و سلطان نداند
اگر بلبل برون آید ز بستان
ز سرمستی ره بستان ندارد
ز رخ دور افکن آن زلف سیه را
که هندو قدر ترکستان نداند
بگردان ساغر و پیمانه در ده
که آن پیمانه شکن پیمان نداند
می صافی بصوفی ده که هشیار
حدیث عشرت مستان نداند
دلا در راه حسرت منزلی هست
که هر کس ره نرفتست آن نداند
بگو خواجو بدانا قصه ی عشق
که کافر معنی ایمان نداند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حدیث جان بجز جانان نداند
که جز جانان کسی در جان نداند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به جز محبوب، درک نمی‌کند که جان چه معنایی دارد و تنها اوست که می‌داند چگونه می‌توان به عمق جان پی برد.
مرا با درد خود بگذار و بگذر
که کس درد مرا درمان نداند
هوش مصنوعی: من را با دردهایم تنها بگذار و برو، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند درد مرا درمان کند.
روا باشد که دور از حضرت شاه
بمیرد بنده و سلطان نداند
هوش مصنوعی: این جمله به این مفهوم اشاره دارد که کسی می‌تواند دور از حضور پادشاه بمیرد و هیچ‌کس از این موضوع آگاه نشود. در واقع، این پیام بیانگر تنهایی و بی‌خبر ماندن دیگران از چگونگی زندگی یا مرگ یک فرد است.
اگر بلبل برون آید ز بستان
ز سرمستی ره بستان ندارد
هوش مصنوعی: اگر بلبل از باغ بیرون بیاید، به خاطر شوق و شادی‌اش نمی‌تواند راهی به باغ پیدا کند.
ز رخ دور افکن آن زلف سیه را
که هندو قدر ترکستان نداند
هوش مصنوعی: موهای مشکی‌ات را از چهره دور کن، چرا که هندو ارزش سرزمین ترکستان را نمی‌داند.
بگردان ساغر و پیمانه در ده
که آن پیمانه شکن پیمان نداند
هوش مصنوعی: ساغر و پیمانه را در دستانت بچرخان و هر چه می‌خواهی بنوش، زیرا کسی که پیمانه را می‌شکند، به پیمان و تعهدی که داشته اهمیت نمی‌دهد.
می صافی بصوفی ده که هشیار
حدیث عشرت مستان نداند
هوش مصنوعی: به نوشیدنی صاف و خالصی به صوفی بده، زیرا فرد هوشیار نمی‌تواند داستان شادی و سرمستی مستان را درک کند.
دلا در راه حسرت منزلی هست
که هر کس ره نرفتست آن نداند
هوش مصنوعی: ای دل، در مسیر آرزوها منزلگاهی وجود دارد که هیچ کس جز آنهایی که در آن راه حاضر نشده‌اند، از آن خبر ندارد.
بگو خواجو بدانا قصه ی عشق
که کافر معنی ایمان نداند
هوش مصنوعی: بگو خواجو، داستان عشق را بگو؛ زیرا کسی که به عشق نرسیده، نمی‌تواند عمق ایمان را بفهمد.