شمارهٔ ۲۳ - فی الاستعطاف من بعض اکابر العصر
ایا شکوفه ی باغ کرم که گاه صریر
چو کلک نغمه نواز تو عندلیبی نیست
برنج فاقه شدم مبتلا و درمان چیست
که در دیار شما گوئیا طبیبی نیست
اگر ترا نظر لطف با غریبان هست
بخاک پات که همچون رهی غریبی نیست
چو عالمی همه پرورده ی عطای تواند
ز خوان مکرمتت بنده را نصیبی نیست
شمارهٔ ۲۲ - فی الشکایة من بعضی الارذال: ای سکّهات قراضهٔ اقبال را عیارشمارهٔ ۲۴ - فی الشکوی عن تعویق الاحسان: دی دمی با غمگساری باز می گفتم غمی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایا شکوفه ی باغ کرم که گاه صریر
چو کلک نغمه نواز تو عندلیبی نیست
هوش مصنوعی: آیا شکوفههای باغ کرم، که گاهی صدای خوش نغمهسرا به گوش میرسد، مانند پرندهای نیست که آواز میخواند؟
برنج فاقه شدم مبتلا و درمان چیست
که در دیار شما گوئیا طبیبی نیست
هوش مصنوعی: من دچار مشکلات و گرفتاریهایی شدهام و نمیدانم راه درمان این وضعیت چیست، چرا که به نظر میرسد در سرزمین شما دکتری وجود ندارد که به من کمک کند.
اگر ترا نظر لطف با غریبان هست
بخاک پات که همچون رهی غریبی نیست
هوش مصنوعی: اگر تو به غریبان توجه و لطفی داری، پس بر خاک پای تو باید افتاد، چون کسی مانند تو در این دنیا نیست.
چو عالمی همه پرورده ی عطای تواند
ز خوان مکرمتت بنده را نصیبی نیست
هوش مصنوعی: وقتی که همه مردم از نعمتها و برکتهای تو بهرهمند هستند، من که بنده توام، هیچ سهمی از این بخششها ندارم.