گنجور

شمارهٔ ۲۲ - فی الشکایة من بعضی الارذال

ای سکّه‌ات قراضهٔ اقبال را عیار
بی‌طلعت دراهم افضال ناسره
طاوس سدره قهقهٔ شوق می‌زند
بر درگه رفیع تو چون کبک بردره
داری روا که خبث کند در قفای من
هر ناکسی گدای قفا خواره مسخره

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سکّه‌ات قراضهٔ اقبال را عیار
بی‌طلعت دراهم افضال ناسره
هوش مصنوعی: ای سکه‌ات، که ارزش و خوشبختی را به زیبایی خود نشان نمی‌دهد، در واقع، پول و نعمت‌های فراوانی را به همراه دارد.
طاوس سدره قهقهٔ شوق می‌زند
بر درگه رفیع تو چون کبک بردره
هوش مصنوعی: طاووس درخت سدره با شادی و سرور به سمت درگاه بلند تو آواز می‌خواند، مانند کبکی که بر دامن کوهست.
داری روا که خبث کند در قفای من
هر ناکسی گدای قفا خواره مسخره
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر فرد ناپاک و بی‌ارزشی حق دارد از من انتقاد کند و من نباید به حرف‌های او اهمیت دهم. حتی کسانی که به دنبال پایین آوردن من و بی‌ارزش کردن من هستند، قدرتی برای تاثیرگذاری بر من ندارند.