گنجور

شمارهٔ ۲ - کتب الی المرتضی الاعظم تاج الدولة و الدین الکاشی لتعویق جایزة

ای که گردون حسود جاه ترا
نه که خور هیچ خواب نیز نداد
دل مجروح دردمندش را
بجز از خون لعاب نیز نداد
خواجه جوهر برون ز انعامم
ره بعالی جناب نیز نداد
من مخمور را ببزم امید
نقل چبود شراب نیز نداد
مردم از درد و بهر دفع صداع
نه که صندل گلاب نیز نداد
از برای قیام در قامت
خم نیاورد و تاب نیز نداد
هرچه گفتیم در معانی زر
زر چه باشد جواب نیز نداد
بر سر کوی او ز آتش دل
تشنه مردیم و آب نیز نداد
راستی را خطا نمی گویم
که جوابی صواب نیز نداد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که گردون حسود جاه ترا
نه که خور هیچ خواب نیز نداد
هوش مصنوعی: ای کسی که آسمان حسود، به تو برتری نمی‌دهد و حتی خورشید هم برایت به خواب نمی‌رود.
دل مجروح دردمندش را
بجز از خون لعاب نیز نداد
هوش مصنوعی: دل زخمی و پر از دردش را جز خون و رنج چیزی دیگری تسکین نداد.
خواجه جوهر برون ز انعامم
ره بعالی جناب نیز نداد
هوش مصنوعی: من از حقایق و نعمت‌ها فارغ شدم و به خاطر مقام والای خود، راهی به سوی بلندی و عظمت نداشتم.
من مخمور را ببزم امید
نقل چبود شراب نیز نداد
هوش مصنوعی: من به کسی که مست است عشق می‌ورزم و امیدوارم که برایم داستانی از شراب بگوید، با این حال هیچ نشانه‌ای از شراب نیز وجود ندارد.
مردم از درد و بهر دفع صداع
نه که صندل گلاب نیز نداد
هوش مصنوعی: مردم برای فرار از درد سر به هر کاری دست می‌زنند، حتی عطری مثل صندل گلاب هم نمی‌تواند به آن‌ها کمک کند.
از برای قیام در قامت
خم نیاورد و تاب نیز نداد
هوش مصنوعی: به خاطر ایستادگی و قیام، به خود اجازه نداد که خم شود یا تاب بیاورد.
هرچه گفتیم در معانی زر
زر چه باشد جواب نیز نداد
هوش مصنوعی: هر چیزی که درباره معانی و زیبایی‌ها گفتیم، در واقع چه ارزش و معنا دارد؟ او هم جواب ما را نداد.
بر سر کوی او ز آتش دل
تشنه مردیم و آب نیز نداد
هوش مصنوعی: ما در کوی محبوبش با دل آتشین و تشنه جان سپردیم، اما حتی جرعه‌ای آب هم نصیبمان نشد.
راستی را خطا نمی گویم
که جوابی صواب نیز نداد
هوش مصنوعی: من حقیقت را بیان می‌کنم و اشتباهی نمی‌کنم، چرا که پاسخی درست هم دریافت نکردم.