گنجور

شمارهٔ ۸۰

ایکه از دفتر حسنت مه تابان بابیست
آتش روی تو در عین لطافت آبیست
نیست در دور خطت دور تسلسل باطل
که خط سبز تو از دور تسلسل بابیست
تا شد ابروی کژت فتنه ی هر گوشه نشینی
ای بسا فتنه که در گوشه ی هر محرابیست
زلف هندی توام دوش بخواب آمده بود
بس پریشانم ازین زانک پریشان خوابیست
پرتو روی چو ماه تو در آن زلف سیاه
راستی را چه شب تیره و خوش مهتابیست
آنک گویند که عنّاب نشاند خون را
بیتو هر قطره ئی از خون دلم عنابیست
آفتابیست که از اوج شرف می تابد
یا بت ماست که در هر خم زلفش تابیست
من ازین در نروم زانک بهر باب که هست
پیش خواجو درش از روضه رضوان بابیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایکه از دفتر حسنت مه تابان بابیست
آتش روی تو در عین لطافت آبیست
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبای تو مانند ماه می‌درخشد، و در عین لطافت و نرمی‌اش، آتش جذابیت و شوق را به وجود می‌آورد.
نیست در دور خطت دور تسلسل باطل
که خط سبز تو از دور تسلسل بابیست
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این نکته اشاره می‌کند که در دایره و تکرار بی‌پایانی که به نظر بی‌نتیجه می‌آید، نشانه‌ای از روشنی و امید وجود دارد. خط سبز اشاره به زندگی، رشد و شروعی تازه دارد که از این دایره‌ی تسلسل خارج است و نشان‌دهنده‌ای از آغاز یک چیزی جدید و مثبت می‌باشد.
تا شد ابروی کژت فتنه ی هر گوشه نشینی
ای بسا فتنه که در گوشه ی هر محرابیست
هوش مصنوعی: وقتی ابروی کج تو در میان است، هر گوشه‌ای دچار بلوا و آشفتگی می‌شود. بی‌شک، آشوب‌هایی که در دل هر نمازگاه وجود دارد، بسیارند.
زلف هندی توام دوش بخواب آمده بود
بس پریشانم ازین زانک پریشان خوابیست
هوش مصنوعی: دیشب در خواب، زلف‌های هندی تو به سراغم آمد و مرا به شدت آشفته کرد، زیرا این آشفته‌گی ناشی از خواب پریشان من بود.
پرتو روی چو ماه تو در آن زلف سیاه
راستی را چه شب تیره و خوش مهتابیست
هوش مصنوعی: نور چهره‌ات مانند ماه، آنقدر در زلف‌های سیاهت زیباست که باعث می‌شود شب تاریک به طرز دلپذیری روشن و خوشایند به نظر برسد.
آنک گویند که عنّاب نشاند خون را
بیتو هر قطره ئی از خون دلم عنابیست
هوش مصنوعی: آنها می‌گویند که عناب، رنگ خون را به خود می‌گیرد و هر قطره از خون دل من رنگی شبیه عناب دارد.
آفتابیست که از اوج شرف می تابد
یا بت ماست که در هر خم زلفش تابیست
هوش مصنوعی: خورشیدی است که از بالاترین مقام و جایگاهش می‌تابد، یا معشوقی است که هر بار که نگاهی به موهایش می‌اندازیم، زیبایی خاصی دارد.
من ازین در نروم زانک بهر باب که هست
پیش خواجو درش از روضه رضوان بابیست
هوش مصنوعی: من از این در خارج نمی‌روم، چون به خاطر در دیگری است که پیش خواجویی قرار دارد و آن در به باغ بهشت باز می‌شود.

حاشیه ها

1398/08/14 07:11
محسن حیدرزاده جزی

در بیت چهارم زانک (زانکه ) درست است.