شمارهٔ ۷۷
این چنین صورت گر از آب و گلست
چون بمعنی بنگری جان و دلست
نرگسش خونخواره ئی بس دلرباست
سنبلش شوریده ئی بس پردلست
هندوی زلفش سیه کاری قویست
زنگی خالش سیاهی مقبلست
هرچه گفتم جز ثنایش ضایعست
هرچه جستم جز رضایش باطلست
تا برفت از چشم من بیرون نرفت
زانک بر آب روانش منزلست
خاطرم با یار و دل با کاروان
دیده بر راه و نظر بر محملست
دل کجا آرام گیرد در برم
چون مرا آرام دل مستعجلست
می روم افتان و خیزان در پیش
گرچه ز آب دیده پایم در گِلست
من میان بحر بی پایان غریق
آنکه عیبم می کند بر ساحلست
دوستان گویند خواجو صبر کن
چون کنم کز جان صبوری مشکلست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این چنین صورت گر از آب و گلست
چون بمعنی بنگری جان و دلست
هوش مصنوعی: شکل ظاهری انسان از خاک و آب ساخته شده است، اما اگر به عمق وجود او نگاه کنی، جان و روح او بسیار ارزشمندتر است.
نرگسش خونخواره ئی بس دلرباست
سنبلش شوریده ئی بس پردلست
هوش مصنوعی: نرگس او زیبا و جذاب است و دل را میبرد، در حالی که سنبلش هم دیوانه کننده و بسیار بااحساس است.
هندوی زلفش سیه کاری قویست
زنگی خالش سیاهی مقبلست
هوش مصنوعی: موهای او به سیاهی شب است و انحنا و فرهایش قوی و جذاب. زیبایی و جذابیت صورتش نیز به سیاهی خال او افزوده شده است.
هرچه گفتم جز ثنایش ضایعست
هرچه جستم جز رضایش باطلست
هوش مصنوعی: هرچه درباره او بگویم، بیهوده است و هرچه به دنبالش بگردم که او را راضی کنم، بیفایده است.
تا برفت از چشم من بیرون نرفت
زانک بر آب روانش منزلست
هوش مصنوعی: زمانی که او از جلوی چشم من ناپدید شد، از یاد من هم نمیرود؛ زیرا یادش همیشه در دل من زنده است.
خاطرم با یار و دل با کاروان
دیده بر راه و نظر بر محملست
هوش مصنوعی: فکر و یاد من همیشه با یارم است، اما دل من در سفر با کاروان است و چشمهایم در انتظار هستند و به بار و بنه نگاه میکنند.
دل کجا آرام گیرد در برم
چون مرا آرام دل مستعجلست
هوش مصنوعی: دل من چطور میتواند آرام بگیرد وقتی که در کنارم کسی است که دلش بیتاب و مضطرب است؟
می روم افتان و خیزان در پیش
گرچه ز آب دیده پایم در گِلست
هوش مصنوعی: من به سمت جلو میروم، حتی با وجود اینکه پایم در گل است و از اشکهای چشمانم خیس است.
من میان بحر بی پایان غریق
آنکه عیبم می کند بر ساحلست
هوش مصنوعی: من در دریای بیپایان غوطهورم، در حالی که کسی که عیبهایم را میگیرد، بر روی ساحل نشسته است.
دوستان گویند خواجو صبر کن
چون کنم کز جان صبوری مشکلست
هوش مصنوعی: دوستان میگویند ای خواجو، صبر کن. اما من چگونه میتوانم صبر کنم وقتی که تحمل این درد برایم سخت است؟
حاشیه ها
1399/02/01 19:05
دوستان گویند خواجو صبر کن
چون کنم کز جان صبوری مشکلست
السلام علیک یا صاحب الزمان. عجل الله تعالی فرجک.

خواجوی کرمانی