گنجور

شمارهٔ ۵۶

جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست
نظری کن که به جانم خطر از بیماریست
حال من نرگس بیمار تو داند ز آنروی
که در او همچو دل من اثر از بیماریست
هر طبیبی که علاج دل بیمار کند
تو مپندار که او را خبر از بیماریست
تا جدا مانده ام از روی تو ای سیمین بر
رنگ روی من بیدل چو زر از بیماریست
چه شود گر بعیادت قدمی رنجه کنی
که فغانم همه شب تا سحر از بیماریست
من پرستار دو چشم خوش بیمار توام
گرچه بیمار پرستی بتر از بیماریست
تا دلم فتنه ی آن نرگس بیمار تو شد
بر من این واقعه نوعی گر از بیماریست
چشم بیمار تو پیوسته چو در چشم منست
دل پر درد مرا ناگزر از بیماریست
ایکه از چشم تو در هر طرفی بیماریست
قامتم چون سر زلفت مگر از بیماریست
عیب خواجو نتوان کردن اگر بیماریست
هر کسی را که تو بینی گذر از بیماریست
همه بیماری او روز و شب از نرگس توتست
ورنه پیوسته مر او را حذر از بیماریست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست
نظری کن که به جانم خطر از بیماریست
هوش مصنوعی: جان من، وجود من، چون بیماری خطرناک است. لطفاً با نگاهی به حال و احوال من، متوجه باش که جانم در خطر است.
حال من نرگس بیمار تو داند ز آنروی
که در او همچو دل من اثر از بیماریست
هوش مصنوعی: حالم را فقط نرگس بیمار تو می‌داند، چون در او نیز نشانه‌ای از بیماری و درد شبیه به دل من وجود دارد.
هر طبیبی که علاج دل بیمار کند
تو مپندار که او را خبر از بیماریست
هوش مصنوعی: هر پزشکی که به بهبود درد و احساسات یک بیمار کمک می‌کند، نباید فکر کنی که او از رنج و مشکل آن بیمار آگاه است.
تا جدا مانده ام از روی تو ای سیمین بر
رنگ روی من بیدل چو زر از بیماریست
هوش مصنوعی: تا زمانی که از چهره تو دور هستم، رنگ چهره من مانند زر است که به خاطر بیماری، تغییر کرده است.
چه شود گر بعیادت قدمی رنجه کنی
که فغانم همه شب تا سحر از بیماریست
هوش مصنوعی: چه اشکالی دارد اگر کمی زحمت بکشی و به عیادت من بیایی؟ زیرا برایم بسیار سخت است و تمام شب تا صبح به خاطر بیماری‌ام در فریاد و ناله هستم.
من پرستار دو چشم خوش بیمار توام
گرچه بیمار پرستی بتر از بیماریست
هوش مصنوعی: من از چشمان زیبا و بیمار تو مراقبت می‌کنم، اما می‌دانم که پرستاری از بیمار بدتر از خود بیماری است.
تا دلم فتنه ی آن نرگس بیمار تو شد
بر من این واقعه نوعی گر از بیماریست
هوش مصنوعی: وقتی دل من تحت تأثیر زیبایی آن نرگس بیمار تو قرار گرفت، این رویداد جدیدی است که اگر این حالت بیماری است، پس من هم به نوعی دچار این بیماری شده‌ام.
چشم بیمار تو پیوسته چو در چشم منست
دل پر درد مرا ناگزر از بیماریست
هوش مصنوعی: چشم بیمار تو همیشه در نگاه من است و دل پر از درد من از این بیماری رهایی ندارد.
ایکه از چشم تو در هر طرفی بیماریست
قامتم چون سر زلفت مگر از بیماریست
هوش مصنوعی: چشمانت هر جا که می‌نگرد، بیماری وجود دارد. آیا قامت من، مانند پیچش موی تو، ناشی از همین بیماری نیست؟
عیب خواجو نتوان کردن اگر بیماریست
هر کسی را که تو بینی گذر از بیماریست
هوش مصنوعی: اگر کسی عیبی دارد، نمی‌توان او را سرزنش کرد، زیرا هر انسانی ممکن است در زندگی با مشکلات و بیماری‌هایی روبه‌رو شود.
همه بیماری او روز و شب از نرگس توتست
ورنه پیوسته مر او را حذر از بیماریست
هوش مصنوعی: همه درد و رنج او ناشی از عشق و محبت به توست، وگرنه همیشه از بیماری‌ها و مشکلات دوری می‌کند.