گنجور

شمارهٔ ۲۹

وه که از دست سرزلف سیاهت چه کشیدست
آنک دزدیده در آن دیده خونخوار تو دیدست
چون کشد وسمه کمان دو کمان خانه ابروت
گرچه پیوسته کمان بر مه و خورشید کشیدست
جفت این طاق زمرد شد از آنروی چو گیسو
طاق فیروزه ی ابروی تو پیوسته خمیدست
سر زلفت ببریدند و ببالات خوش افتاد
یا رب آن شعر سیه بر قد خوبت که بریدست
آن خط سبز که از شمع رخت دود برآورد
دود آهیست که در آتش روی تو رسیدست
ای خوش آن صید که وقتی بکمند تو در افتاد
خرّم آن مرغ که روزی بهوای تو پریدست
باد را بر سر کوی تو مجالست و مرا نیست
خنک آن باد که بر خاک سر کوت وزیدست
رقمی چند بسرخی که روان در قلم آمد
اشک شنگرفی چشمست که برنامه چکیدست
خواجو از شوق رخت بسکه کند سیل فشانی
همه پیرامنش از خون جگر لاله دمیدست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وه که از دست سرزلف سیاهت چه کشیدست
آنک دزدیده در آن دیده خونخوار تو دیدست
هوش مصنوعی: آه که چه زجری از پیچ و تاب موی سیاه تو دیده‌ام، آن چشمان خبیث تو در دل خود دلبسته به بیدادگری هستند.
چون کشد وسمه کمان دو کمان خانه ابروت
گرچه پیوسته کمان بر مه و خورشید کشیدست
هوش مصنوعی: وقتی که خط چشم کشیده می‌شود، مانند دو کمان در ابروهای تو، هرچند که همیشه کمان بر روی ماه و خورشید کشیده شده است.
جفت این طاق زمرد شد از آنروی چو گیسو
طاق فیروزه ی ابروی تو پیوسته خمیدست
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ظرافت ابروها اشاره دارد، به طوری که ابروها همچون قوسی نرم و خمیده، شبیه به طاق‌های زیبا به نظر می‌رسند. رنگ و شکل ابروها از زیبایی گیسوان می‌کاهد و به طور کلی زیبایی چهره را به تصویر می‌کشد.
سر زلفت ببریدند و ببالات خوش افتاد
یا رب آن شعر سیه بر قد خوبت که بریدست
هوش مصنوعی: موهای زلف تو را چیدند و بر سر بالای تو زیبا افتاد، ای کاش آن شعر تاریکی که بر قامت زیبایت افتاد، نیز بریده می‌شد.
آن خط سبز که از شمع رخت دود برآورد
دود آهیست که در آتش روی تو رسیدست
هوش مصنوعی: آن نوار سبزی که از شمع تو بیرون آمده، دود غم و آهی است که به خاطر زیبایی تو در آتش شعله‌ور شده است.
ای خوش آن صید که وقتی بکمند تو در افتاد
خرّم آن مرغ که روزی بهوای تو پریدست
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن صیدی که وقتی تو به دام می‌افتی، خوشحال است. آن پرنده‌ای که روزی به خاطر تو پرواز کرده است.
باد را بر سر کوی تو مجالست و مرا نیست
خنک آن باد که بر خاک سر کوت وزیدست
هوش مصنوعی: باد در کوچه و خیابان‌های تو در حال وزش و گپ‌زدن است، اما من از این موضوع بی بهره‌ام. افسوس که آن باد، تنها بر خاک سرم وزید و به من نرسید.
رقمی چند بسرخی که روان در قلم آمد
اشک شنگرفی چشمست که برنامه چکیدست
هوش مصنوعی: چند خطی که با رنگ سرخ روی کاغذ آمده، اشک‌های قرمز رنگی هستند که از چشم‌ها چکیده‌اند.
خواجو از شوق رخت بسکه کند سیل فشانی
همه پیرامنش از خون جگر لاله دمیدست
هوش مصنوعی: خواجو به شوق دیدن تو، چنان اشتیاقی دارد که حتی اطرافش از شدت احساس، به گل‌های لاله رنگین شده‌اند. این نشان دهنده‌ی اثر عمیق عشق و محبت بر روح و دل اوست.