گنجور

شمارهٔ ۲۸

دلبرا سنبل هندوی تو در تاب چراست
زین صفت نرگس سیراب تو بیخواب چراست
چشم جادوی تو کز باده ی سحرست خراب
روز و شب معتکف گوشه محراب چراست
نرگس مست تو چون فتنه ازو بیدارست
همچو بخت من دل سوخته در خواب چراست
مگر از خط سیاه تو غباری دارد
ورنه هندوی رسن باز تو در تاب چراست
جزع خونخوار تو گر خون دلم می ریزد
مردم دیده ی من غرقه ی خوناب چراست
از درم گر تو برآنی که برانی سهلست
این همه جور تو با خواجو ازین باب چراست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلبرا سنبل هندوی تو در تاب چراست
زین صفت نرگس سیراب تو بیخواب چراست
هوش مصنوعی: عزیزم، چرا گل‌های زیبا و دلربا، مانند سنبل هندی، در این تابش نور درخشان هستند؟ همچنین، نرگس تو که به آب و سرسبزی دست یافته، چرا چنین بی‌خوابی و بی‌قراری را احساس می‌کند؟
چشم جادوی تو کز باده ی سحرست خراب
روز و شب معتکف گوشه محراب چراست
هوش مصنوعی: چشم زیبای تو که از شراب سحرانگیز سرشار است، روز و شب مرا تباه کرده و در گوشه محراب، به خاطر تو مشغول عبادت و زاری هستم.
نرگس مست تو چون فتنه ازو بیدارست
همچو بخت من دل سوخته در خواب چراست
هوش مصنوعی: چشمان زیبای تو مانند فریب و وسوسه‌ای است که همه چیز را به تحرک درمی‌آورد. در حالی که سرنوشت من با دل سوخته‌ام در غفلت و خواب به سر می‌برد.
مگر از خط سیاه تو غباری دارد
ورنه هندوی رسن باز تو در تاب چراست
هوش مصنوعی: آیا جز رد سیاه تو چیزی را بر دل دارم؟ وگرنه آن زن هندی که در حال رقص است، به چه دلیلی در اینجا شاد و سرزنده است؟
جزع خونخوار تو گر خون دلم می ریزد
مردم دیده ی من غرقه ی خوناب چراست
هوش مصنوعی: اگرچه دل من از غم و درد پر شده و خون جاری می‌شود، اما دیدگان من به خاطر تماشای این صحنه خونین پر از اشک و اندوه است.
از درم گر تو برآنی که برانی سهلست
این همه جور تو با خواجو ازین باب چراست
هوش مصنوعی: اگر تو از در من بروی و مرا ترک کنی، این کار برایت آسان است. اما دلیل این همه سختی که در حق خواجو می‌کنی چیست؟