گنجور

شمارهٔ ۲۶۷

خوشا به مجلس شوریدگان درد آشام
به یاد لعل لبش نوش کرده جام مدام
چنین شنیده‌ام از مفتی، مسائل عشق
که مرد پخته نگردد مگر ز باده خام
جفا و نکبت ایام چون ز حد بگذشت
بیار باده که چون باد می‌رود ایام
خیال زلف و رخت گر معاونت نکند
چگونه شام به صبح آوردند و صبح به شام
مرا ز لوح وجود این دو حرف موجودست
دل شکسته چو جیم و قد خمیده چو لام
اگر به بام بر آئی که فرق داند کرد
که طلعت تو کدامست و آفتاب کدام
دمی ز وصل تو گفتم مگر به کام رسم
دمم به کام فرو رفت و بر نیامد کام
به راه بادیه هر کس که خون نکرد حلال
حرام باد مر او را وصال بیت حرام
اگر به کنیت خواجو رسی قلم درکش
که ننگ باشد ار از عاشقان برآید نام

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا به مجلس شوریدگان درد آشام
به یاد لعل لبش نوش کرده جام مدام
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسانی که در جمع دیوانگان هستند و از درد و رنج خود می‌گویند، آن‌ها هر لحظه به یاد لب زیبا و دل‌فریب او نوشیدنی می‌خورند و غرق لذت‌اند.
چنین شنیده‌ام از مفتی، مسائل عشق
که مرد پخته نگردد مگر ز باده خام
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در مورد عشق و مسائل آن، کسی که به طور کامل و عمیق تجربه کرده باشد و به بلوغ رسیده باشد، تنها زمانی به درک صحیح می‌رسد که از جوانی و شور و شوق آن بگذرد و تجربه‌های سخت و چالش‌ها را پشت سر گذاشته باشد. یعنی برای درک عمیق عشق، نیاز به تجارب و چشیدن لطائف آن است.
جفا و نکبت ایام چون ز حد بگذشت
بیار باده که چون باد می‌رود ایام
هوش مصنوعی: زمانه با مشکل‌ها و سختی‌هایش بسیار طاقت‌فرسا شده است. بیا رازی و نوشیدنی بیاور که مثل نسیم، این روزها به سرعت می‌گذرد.
خیال زلف و رخت گر معاونت نکند
چگونه شام به صبح آوردند و صبح به شام
هوش مصنوعی: اگر خیال زیبایی‌های تو یاری نکند، پس چگونه می‌تواند شب به صبح و صبح به شب تبدیل شود؟
مرا ز لوح وجود این دو حرف موجودست
دل شکسته چو جیم و قد خمیده چو لام
هوش مصنوعی: در وجود من تنها دو واژه وجود دارد: دل شکسته‌ای که مانند حرف "ج" است و قد خمیده‌ای که شبیه حرف "ل" می‌باشد.
اگر به بام بر آئی که فرق داند کرد
که طلعت تو کدامست و آفتاب کدام
هوش مصنوعی: اگر به بالای خانه بروی، چه کسی می‌تواند تشخیص بدهد که چهره تو کدام است و نور خورشید کجاست؟
دمی ز وصل تو گفتم مگر به کام رسم
دمم به کام فرو رفت و بر نیامد کام
هوش مصنوعی: لحظه‌ای از وصالت سخن گفتم تا شاید به خواسته‌ام برسم، اما خواسته‌ام در گلویم ماند و به بیرون نیامد.
به راه بادیه هر کس که خون نکرد حلال
حرام باد مر او را وصال بیت حرام
هوش مصنوعی: هر کس که در مسیر دشواری‌ها تلاش نکند و حلال و حرام را نادیده بگیرد، نباید به وصل و خوشبختی امید داشته باشد.
اگر به کنیت خواجو رسی قلم درکش
که ننگ باشد ار از عاشقان برآید نام
هوش مصنوعی: اگر به نام مستعار خواجو رسیدی، قلم را کنار بگذار، چون این عیب است اگر نام عاشقان بر زبان آید.