شمارهٔ ۲۶۶
ما حاصل از جهان غم دلبر گرفته ایم
وز جهان بجان دوست که دل برگرفته ایم
زین در گرفته ایم بپروانه سوز عشق
چون شمع آتش دل ازین در گرفته ایم
با طلعتت زچشمه ی خور دست شسته ایم
با پیکر تو ترک دو پیکر گرفته ایم
برما مگیر اگر ز پراکندگی شبی
آن زلف مشگبار معنبر گرفته ایم
تا همچو شمع از سرسر در گذشته ایم
هر لحظه سوز عشق تو از سر گرفته ایم
بیروی و قامت و لب جان بخش دلکشت
ترک بهشت و طوبی و کوثر گرفته ایم
چون دل اگرچه پیش تو قلب و شکسته ایم
از رخ درست گوی تو در زر گرفته ایم
هشیار کی شویم که از ساقی الست
بر یاد چشم مست تو ساغر گرفته ایم
از خود گذشته ایم و چو خواجو ز کاینات
دل برگرفته و پی دلبر گرفته ایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما حاصل از جهان غم دلبر گرفته ایم
وز جهان بجان دوست که دل برگرفته ایم
هوش مصنوعی: ما از دنیای غم، عشقی را از معشوقهمان به دست آوردهایم و از این دنیا به خاطر دوستی که دلمان را تسخیر کرده، جانمان را گرفتهایم.
زین در گرفته ایم بپروانه سوز عشق
چون شمع آتش دل ازین در گرفته ایم
هوش مصنوعی: ما از در عشق وارد شدهایم و مانند پروانهای که به شمع نزدیک میشود، دلمان در آتش عشق میسوزد.
با طلعتت زچشمه ی خور دست شسته ایم
با پیکر تو ترک دو پیکر گرفته ایم
هوش مصنوعی: ما به خاطر زیباییات از چشمه خورشید دست شستهایم و با وجود تو، دو جسم را ترک کردهایم.
برما مگیر اگر ز پراکندگی شبی
آن زلف مشگبار معنبر گرفته ایم
هوش مصنوعی: لطفا از ما نرنجید اگر در شبهایی که پراکندهایم، موهای زیبا و گیسوی سیاه شما را به یاد میآوریم.
تا همچو شمع از سرسر در گذشته ایم
هر لحظه سوز عشق تو از سر گرفته ایم
هوش مصنوعی: ما مانند شمعی هستیم که از سوز و گرمای عشق تو هر لحظه در حال سوختن و گداختنیم.
بیروی و قامت و لب جان بخش دلکشت
ترک بهشت و طوبی و کوثر گرفته ایم
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و قامت دلربایت، جان را به دل میزنی و از بهشت و نعمتهای آن مانند درخت طوبی و رود کوثر، دلربایی کنی.
چون دل اگرچه پیش تو قلب و شکسته ایم
از رخ درست گوی تو در زر گرفته ایم
هوش مصنوعی: اگرچه دل ما در حضور تو شکسته و ناراحت است، اما از زیبایی و جذابیت تو بهرهمند شده و آن را مانند طلا در دست داریم.
هشیار کی شویم که از ساقی الست
بر یاد چشم مست تو ساغر گرفته ایم
هوش مصنوعی: چه زمانی میخواهیم بیدار شویم و متوجه شویم که از ساقی عشق، کمی شراب به یاد چشمان مست تو سر کشیدهایم؟
از خود گذشته ایم و چو خواجو ز کاینات
دل برگرفته و پی دلبر گرفته ایم
هوش مصنوعی: ما از خود عبور کردهایم و مانند خواجو از دنیای مادی دل کندهایم و به دنبال معشوق خود هستیم.