شمارهٔ ۲۶۵
گر من خمار خود ز لب یار بشکنم
بازار کارخانه ی اسرار بشکنم
بر بام هفت قلعه ی گردون علم زنم
دندان چرخ سرکش خونخوار بشکنم
درهم کشم طناب سراپرده ی کبود
بند و طلسم گنبد دوّار بشکنم
منجوق چتر خسرو سیاره بفکنم
قلب سپاه کوکب سیاره بشکنم
گر پای ازین دوایر کحلی برون نهم
چو نقطه پایدارم و پرگار بشکنم
بر اوج این نشیمن سبز آشیان پرم
نسرین چرخ را پر و منقار بشکنم
بفروزم از چراغ روان شمع عشق را
ناموس این حدیقه ی انوار بشکنم
تا کی طریق توبه و سالوس و معرفت
جامی بده که توبه بیکبار بشکنم
خواجو بیا که نیم شب از بهر جرعه ئی
زنجیر و قفل خانه ی خمّار بشکنم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر من خمار خود ز لب یار بشکنم
بازار کارخانه ی اسرار بشکنم
هوش مصنوعی: اگر من مستی خود را از لب یار رها کنم، بازار اسرار و رازها را به هم میزنم و شکسته میشود.
بر بام هفت قلعه ی گردون علم زنم
دندان چرخ سرکش خونخوار بشکنم
هوش مصنوعی: میخواهم بر بالای هفت دژ آسمانی پرچم برافرازیم و دندان چرخشی را که خشن و وحشی است بشکنم.
درهم کشم طناب سراپرده ی کبود
بند و طلسم گنبد دوّار بشکنم
هوش مصنوعی: من طناب چادر آبی را میکشم و طلسم گنبد آسمان را میشکنم.
منجوق چتر خسرو سیاره بفکنم
قلب سپاه کوکب سیاره بشکنم
هوش مصنوعی: من تکههای زیبای چتر خسرو را در دل سپاه ستارهها پراکنده میکنم و میکوشم که قلب ستارهها را بشکنم.
گر پای ازین دوایر کحلی برون نهم
چو نقطه پایدارم و پرگار بشکنم
هوش مصنوعی: اگر از این دایرههای تنگ و تاریک خارج شوم، چون نقطهای ثابت میشوم و میتوانم پرگار را بشکنم.
بر اوج این نشیمن سبز آشیان پرم
نسرین چرخ را پر و منقار بشکنم
هوش مصنوعی: در بالای این خانه سبز و دلنشین، دلم میخواهد مانند پرندهای زیبا، در آسمان پرواز کنم و در این سفر آزادانه، به همه چیزهایی که مرا آزاد میکنند رسیدگی کنم.
بفروزم از چراغ روان شمع عشق را
ناموس این حدیقه ی انوار بشکنم
هوش مصنوعی: من از نور چراغ وجودم شمع عشق را روشن میکنم و میخواهم محدودیتهای این باغ نورانی را بشکنم.
تا کی طریق توبه و سالوس و معرفت
جامی بده که توبه بیکبار بشکنم
هوش مصنوعی: به چه زمانی میخواهی به توبه و درستی و شناخت ادامه دهی؟ به من جامی بده تا یک بار برای همیشه توبهام را بشکنم.
خواجو بیا که نیم شب از بهر جرعه ئی
زنجیر و قفل خانه ی خمّار بشکنم
هوش مصنوعی: بیایید خواجو، که در نیمه شب برای یک جرعه مشروب، حاضر هستم زنجیر و قفل خانه شرابفروشی را بشکنم.