گنجور

شمارهٔ ۲۶۳

روزی بسر کوی خرابات رسیدم
در کوی خرابات یکی مغبچه دیدم
از چشم بشد ظلمت و سرچشمه ی خضرم
چون در خط سبز و لب لعلش نگریدم
نقش دو جهان محو شد از لوح ضمیرم
چون نقش رخش بر ورق دیده کشیدم
در لعل لبش یافتم آن نکته که عمری
در عالم جان معنی آن می طلبیدم
تا شیشه ی خودبینی و هستی نشکستم
یک جرعه بکام از می لعلش نچشیدم
ساکن نشدم در حرم کعبه ی وحدت
تا بادیه ی عالم کثرت نبریدم
با من سخن از درس و کتب خانه مگوئید
اکنون که وطن بر در میخانه گزیدم
ایمان چه دهم عرض چو در کفر فتادم
قرآن چه کنم حفظ چو مصحف بدریدم
تسبیح بیفکندم و ناقوس گرفتم
سجّاده گرو کردم و زنّار خریدم
بردار شدم تا بدهم داد انا الحق
معنی انا الحق ز سر دار شنیدم
خواجو بدر دیر شو و کعبه طلب کن
زیرا که من از کفر به اسلام رسیدم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزی بسر کوی خرابات رسیدم
در کوی خرابات یکی مغبچه دیدم
هوش مصنوعی: روزی به محله‌ای که مخصوص خوشگذرانی و شادمانی بود رفتم و در آنجا دختری را دیدم.
از چشم بشد ظلمت و سرچشمه ی خضرم
چون در خط سبز و لب لعلش نگریدم
هوش مصنوعی: چشمم تاریکی را کنار زد و وقتی به سرسبزی و لب‌های زیبای او نگاه کردم، همه چیز را روشن و زنده دیدم.
نقش دو جهان محو شد از لوح ضمیرم
چون نقش رخش بر ورق دیده کشیدم
هوش مصنوعی: دو جهان از خاطر من محو شد، مانند نقشی که چهره محبوبم بر صفحه چشمم به جا گذارد.
در لعل لبش یافتم آن نکته که عمری
در عالم جان معنی آن می طلبیدم
هوش مصنوعی: در لب‌های سرخ او، رازی را کشف کردم که سال‌ها در وجودم به دنبالش بودم و به دنبال معنایش می‌گشتم.
تا شیشه ی خودبینی و هستی نشکستم
یک جرعه بکام از می لعلش نچشیدم
هوش مصنوعی: تا زمانی که خودخواهی و وجود خود را نشکسته‌ام، جرعه‌ای از شراب سرخ او نچشیده‌ام.
ساکن نشدم در حرم کعبه ی وحدت
تا بادیه ی عالم کثرت نبریدم
هوش مصنوعی: هرگز در حریم وحدت آرامش پیدا نکردم، زیرا هنوز از دنیا و کثرت‌ها جدا نشده‌ام.
با من سخن از درس و کتب خانه مگوئید
اکنون که وطن بر در میخانه گزیدم
هوش مصنوعی: حالا که به میخانه نزدیک شده‌ام، دیگر درباره درس و کتاب‌های خانگی با من صحبت نکنید.
ایمان چه دهم عرض چو در کفر فتادم
قرآن چه کنم حفظ چو مصحف بدریدم
هوش مصنوعی: من چه چیزی می‌توانم از ایمان بگویم وقتی که در بی‌ایمانی افتاده‌ام؟ حفظ قرآن چه فایده‌ای دارد وقتی که خود کتاب را پاره کرده‌ام؟
تسبیح بیفکندم و ناقوس گرفتم
سجّاده گرو کردم و زنّار خریدم
هوش مصنوعی: به معنای این است که من آداب و رسوم مذهبی خود را کنار گذاشته‌ام و به جای آن به نمادهای دیگری از باور و اعتقاد روی آورده‌ام. من سجاده‌ام را به بهایی گذاشتم و به چیزی دیگر که نمایانگر جایگاه جدید من باشد روی آورده‌ام.
بردار شدم تا بدهم داد انا الحق
معنی انا الحق ز سر دار شنیدم
هوش مصنوعی: من از جان برخاستم تا حقیقت را اعلام کنم. معنای «من حق هستم» را از سر دار (جایی که افراد به دار آویخته می‌شوند) شنیده‌ام.
خواجو بدر دیر شو و کعبه طلب کن
زیرا که من از کفر به اسلام رسیدم
هوش مصنوعی: به معبد برو و به جستجوی کعبه بپرداز، چرا که من از نادانی به روشنایی حقیقت رسیدم.

حاشیه ها

1396/01/14 21:04

مصرع دوم بیت نهم:"سجاده گرو کردم و زُنّـــار خریدم"درسته