گنجور

شمارهٔ ۲۵۳

رحمتی گر نکند بر دلم آن سنگین دل
چون تواند که کشد بار غمش چندین دل
زین صفت بر من اگر جور کند مسکین من
ورازین پس ندهد داد دلم مسکین دل
من ازین در بجفا بازنگردم که مرا
پای بندست در آن سلسله ی مشکین دل
با گلستان جمالش نکشد فصل بهار
اهل دل را بتماشای گل و نسرین دل
خسرو اربند و گر پند فرستد فرهاد
برنگیرد بجفا از شکر شیرین دل
دلم از صحبت خوبان نشکیبد نفسی
ای عزیزان من بیدل چکنم با این دل
نکند سوی دل خسته ی خواجو نظری
آه از آن دلبر پیمان شکن سنگین دل

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رحمتی گر نکند بر دلم آن سنگین دل
چون تواند که کشد بار غمش چندین دل
هوش مصنوعی: اگر آن دل سنگین به من رحم نکند، چگونه می‌توانم بار غم‌هایش را بر دوش بکشم؟
زین صفت بر من اگر جور کند مسکین من
ورازین پس ندهد داد دلم مسکین دل
هوش مصنوعی: اگر کسی با این حال و صفت بر من ظلم کند، من که دردمند و غمگین هستم، نمی‌توانم داد قلب خود را از او بستانم. دل من از این ظلم رنج می‌برد.
من ازین در بجفا بازنگردم که مرا
پای بندست در آن سلسله ی مشکین دل
هوش مصنوعی: من هرگز از این در به خاطر بی‌رحمی بازنمی‌گردم؛ چرا که دلم به آن زنجیره سیاه بسته است.
با گلستان جمالش نکشد فصل بهار
اهل دل را بتماشای گل و نسرین دل
هوش مصنوعی: اگر زیبایی او در دل اهل عشق وجود نداشت، آنها هیچگاه به تماشای گل‌ها و زیبایی‌های بهار نمی‌پرداختند.
خسرو اربند و گر پند فرستد فرهاد
برنگیرد بجفا از شکر شیرین دل
هوش مصنوعی: خسرو دارای مقام و قدرت است و اگر هم پند و نصیحتی به فرهاد بفرستد، فرهاد به خاطر محبت و عشقش به دل شیرین و مهربان، از آن پند غفلت نخواهد کرد.
دلم از صحبت خوبان نشکیبد نفسی
ای عزیزان من بیدل چکنم با این دل
هوش مصنوعی: دل من از صحبت نیکان آرام نمی‌گیرد. ای عزیزان، من با این دل چه کار کنم؟
نکند سوی دل خسته ی خواجو نظری
آه از آن دلبر پیمان شکن سنگین دل
هوش مصنوعی: آیا نمی‌خواهی به دل غمگین خواجو نگاهی بیندازی؟ آه از آن معشوقه‌ی بی‌وفا و دل‌سخت!